علامه ى مجلسى در بحار فرموده: گروهى از سيّد سند، ميرزا محمّد استر آبادى به من خبر دادند كه گفت: شبى در اطراف بيت اللَّه الحرام مشغول طواف بودم، ناگهان جوان خوشرويى را ديدم كه مشغول طواف بود.
وقتى نزديك من رسيد دسته گل سرخى به من داد وآن وقت، فصل گل نبود. آنرا گرفتم و بوييدم وگفتم: اى سيّد من اين از كجا است؟ فرمود: «از خرابات براى من آورده اند». آنگاه از نظرم غايب شد واو را نديدم.