33%

برآمده است و سگ های ناحیه حوأب بر او پارس می کنند. پس من دستم را از جشیش بلند کردم و گفتم به خدا پناه می برم که من باشم! پیامبر فرمود: سوگند به پروردگار، ناگزیر یکی از شما خواهید بود.ای حمیرا، از خدا بترس که صاحب آن شتر باشی. آیا این را به خاطر داری؟ عایشه گفت: آری …(۱)

ب. شادی حفصه و گریه امّ سلمه

هنگامی که نامه توهین آمیز عایشه نسبت به علیعليه‌السلام از بصره به دست حفصه دختر عمر بن الخطاب رسید، حفصه بسیار خوشحال گشت و به دنبال دختران و زنان فرستاد تا حضور به هم رسانند. سپس به دست کنیزان خود دایره هایی داد و دستورشان داد تا دایره بزنند و اشعار زشتی را درباره امیرمؤمنان بخوانند و دیگران شادی کرده، به ساحت مقدس آن حضرت جسارت نمودند. وقتی این خبر به گوش امّ سلمه رسید که حفصه عده ای از زنان را دعوت کرده و کف زنان به علیعليه‌السلام جسارت و هتاکی می کردند. او سخت گریست و فرمود لباس های مرا بیاورید تا به نزد آن ها رفته، کار زشتشان را نکوهش کنم.(۲)