2%

فصل سوم: در بيان مبعوث گردانيدن حضرت موسى و حضرت هارونعليهما‌السلام است بر فرعون و اصحاب او، و آنچه در ميان ايشان گذشت تا غرق شدن فرعون و اتباع او

به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: فرعون هفت شهر و هفت قلعه بنا كرده بود و در آنها متحصن شده بود از ترس حضرت موسىعليه‌السلام ، و در ميان هر قلعه تا قلعه ديگر بيشه ها قرار داده بود، و در ميان آن بيشه ها شيران درنده جا داده بود كه هر كه داخل شود بى اذن او، او را هلاك كنند.

چون حق تعالى موسى را به رسالت فرستاد، بسوى او آمد تا به دروازه اول رسيد، چون عصا را به دروازه زد گشوده شد، و چون داخل دروازه شد و شيران را نظر بر او افتاد همه گريختند، و به هر دروازه اى كه مى رسيد براى او گشوده مى شد و شيران نزد او ذليل مى شدند و مى گريختند، تا رسيد به در قصر فرعون و نزد آن نشست، و پيراهنى از پشم پوشيده بود و عصاى خود را در دست داشت.

چون يساول فرعون كه رخصت براى مردم مى طلبيد بيرون آمد، موسىعليه‌السلام به او فرمود: براى من رخصت بطلب كه داخل مجلس فرعون شوم، او ملتفت نشد، باز موسىعليه‌السلام فرمود: رخصت براى من بطلب كه رسول پروردگار عالميانم بسوى فرعون، باز او ملتفت نشد. چون آن حضرت اين را مكرر فرمود او گفت: پروردگار عالميان ديگرى را نيافت براى پيغمبرى كه تو را فرستاد؟!