تربيت، اساسى ترين و ضرورى ترين و ابتدايى ترين نياز بشر است. در تمامى جوامع و ملل و فرهنگ ها روى اين مسئله تکيه ى فوق العاده اى مى کنند که فرزندانشان بر اساس فرهنگ و سنن ملى و ميهنى و قومى پرورش يابند و سنت هاى گذشته خود را به آنها منتقل مى کنند. در آغاز، هر کس تلاش مى کند فرزندش به خوبى تربيت شود. منتها به فرموده قرآن مجيد، هرکسى يا حزبى به نحوى به گروه و عقايد و فرهنگ خود، دل بسته است.
کودک، روحيه ى بسيار حساس و ظريفى دارد. اطراف او پر از انسان هاى مختلف و با اخلاق متفاوت و گوناگون و رفتارهاى ناهمگون مى باشد. امکان دريافت همه نوع رفتار و کردار و گفتار از اطرافيان را دارد. طبق فرمايش امام علىعليهالسلام به فرزندش امام حسنعليهالسلام که مى فرمايد: وَإنَّما قَلبُ الْحَدَثِ کالاَرْضِ الخالِيةِ ما اَلْقى فيها مِنْ شَييءِ قَبَلَتْهُ؛(٣٨) پسرم! قلب فرزند نورس مانند زمين خالى است، خالى از بذر و گياه، هر تخمى که در آن افشانده شود، همان رشد مى کند.
مربيان باتجربه و صاحب نظران امور تربيتى به دشوارى و سختى اين امر، توجه و عنايت داشته اند که از چه طريقى فرزند را تربيت کرده و از او مواظبت نمايند که راه درست و صحيح انسانيت را دنبال کند واينکه چه چيزهايى قابل انتقال به اوست و چه چيزهايى غير قابل انتقال و چه چيزهايى در آينده ى او خوب است و نقش دارد.
متأسفانه آنهايى که خارج و بيرون از اسلام هستند، در طول ساليان دراز و با فعاليت هاى بى وقفه نتوانستند با فرهنگ هاى خود ساخته به يارى فرزندانشان بشتابند، لذا آنها را به بيراهه کشاندند و قدرت مهار و کنترل عصيان هاى روزافزون آنها را از دست داده اند. اما اسلام چهارده قرن است که با فرهنگ غنى و آسمانى خود، فرزندانش را در حصار و حفاظ استوار و محکم حفظ کرده است. به خاطر ارايه راه درست تربيت، پيروانش در خلق و خوى بشرى نمونه و سرافراز جهانيان مى باشند، کسانى که از اين قوم به بيراهه و انحراف کشانده شدند، در اثر بى توجهى خانواده ى آنها و همين طور دورى گرفتن آنها از مرام هاى مذهبى و آيين اسلام و گريز از کانون هاى انسان ساز مذهبى بوده است و تاکنون اسلام در تربيت فرزندانش در مسير خود با دشوارى و کوتاهى مواجه نگشته است.
پيروان اسلام اگر در اين عصر توجهى به آداب و سنن فرهنگى بکنند از همگان، برتر و والاترند. درست است که تربيت يک مسئله دشوارى است، ولى اگر از همان آغاز رشد کودک که قابليت و ظرفيت پذيرش خوب و بد را دارد و در همان حال پيرو و تابع پدر و مادر است تربيت شود، مشکلى در راه تربيت پيدا نخواهد کرد. در نهايت بايد واقعاً به اين امر اهميت داد چون کودک امروز، جوان فرداست و جوان فردا، بزرگسال پس فرداست، تربيت او در دوران طفوليت چراغ راه آينده ى اوست.
بزرگان و خردمندان عالم از ديرزمان در سخنان و در مباحث خود به مسائل تربيتى اهميت داده اند.
«تربيت، بزرگترين و سخت ترين مسئله اى است که براى حل کردن به انسان داده مى شود، زيرا که بصيرت انسان بسته به تربيت اوست و اين يکى هم بسته به بصيرت او».(٣٩)
«کانت»
«مسئله تربيت براى نژاد کنونى مسئله زندگى و مرگ است».(٤٠)
«ارنست رنان»
«هر تربيتى در درجه ى اول بايد اخلاقى و در درجه ى دوم عقلى باشد. هر تربيت کامل، عقلى است. بدون تربيت اخلاقى و يا پيش از اين يکى غيرممکن است و هر تربيت ناقص، يک بدبختى است».(٤١)
«جون ريسکن»
بيان نظريات سه تن از فلاسفه ى اروپايى، فقط به خاطر اهميت اعتراف آنها در اين مورد بود، وگرنه همان گونه که در ابتدا نيز اشاره شد تصميم بر آن است که در اين نوشتار، صرفاً از آيات الهى و رواياتى که از ائمه ى اطهارعليهمالسلام وارد شده است، استفاده شود.
هدف اسلام از تربيت فرزندان، تربيت خوب و نيک آنهاست. خوبى ها و نيکى هايى که خود اسلام بيان داشته است که در راستاى مذهب و تعالى روحى و معنوى و دينى باشد نه چيز ديگر و امتياز اسلام در ميان ساير مکتب ها به همين امر تربيت معطوف است و فلسفه ى وجودى اسلام نيز طبق فرمايش پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم در همين امر خلاصه مى شود که فرمود: اِنِّى بُعِثتُ لاتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخْلاقِ؛(٤٢) من براى تکامل بخشيدن به اخلاق و خوى خوب بشريت مبعوث گشته ام.