20%

چگونگى حضور درجامعه

طرح يک سؤال و پاسخ به آن در اين مجال ضرورى به نظر مى رسد و آن اين که: نحوه تعامل بانوان با جامعه چگونه باشد؟

بايد گفت: نحوه ى برنامه ريزيهاى اجتماعى بايد به گونه اى باشد که بانوان مسؤوليت خانه را رها نکنند. اين بدان معنا نيست که آنان به جامعه نيايند بلکه حضور آنها بايد به گونه اى باشد که بر مسؤوليت اصلى آنها در خانواده خدشه اى وارد نکند. پذيرفتنى نيست که انجام کارهاى منزل به ضعف پيش رود و در مقابل بانوان بيش از حد نياز در جامعه حضور داشته باشند؛ زيرا مسؤوليت منزل مسؤوليتى جدى است و مادر است که در تربيت فرزندان و برآورده ساختن نيازهاى عاطفى فرزندان نقش اساسى را بازى مى کند. تأمين امنيت روانى و آرامش، حفظ شخصيت و تأمين نيازهاى عاطفى و احساسى فرزندان از جانب مادر امرى حياتى است. از طرف ديگر بار اقتصادى خانواده بر دوش پدر است و مادر مسؤول تنظيم نحوه ى مصرف و چگونگى هزينه کردن براى تربيت فرزندان است.

خداوند بانوان را موجوداتى عاطفى و حساس آفريده است و اين عاطفى شديد آن قدر تأثير گذار است که تمام زحمات فرزند را براى مادر تحمل پذير و بلکه لذت بخش و شيرين مى سازد.

اگر در تنظيم امور اجتماعى، جامعه و خانواده به سمتى سوق داده شود که رابطى ميان مادر و فرزندان کمرنگ گردد تأمين نيازهاى عاطفى فرزندان با مشکل مواجه خواهد شد واضح است که هرگز پرورشگاه، مهد کودک و سازمانهايى از اين قبيل جاى آغوش مادر را نمى گيرد. وجود چنين مراکزى به طور کلى نفى نمى گردد اما وجود اين قبيل مراکز بار مسؤوليت مادر نخواهد کاست.

جامعه با نوعى افراط و تفريطها رو به رو است. زمانى بانوان به هيچ دليلى نمى توانستند از منزل بيرون بيايند و گاهى هم دچار تفريطى شدند و مسؤوليت اصلى آنان به فراموشى سپرده مى شد. البته آسيبهايى که در اين افراط و تفريطها متوجه خانواده مى گردد، با هم تفاوت دارد.

در جوامع غربى که مسؤوليت خانه را از خانمها سلب کرده و آنان را روانى جامعه ساخته اند، درصد بالائى از ازدواجها با طلاق رو به رو مى گردد. در حقيقت خانواده معنا و جايگاه اصلى خود را از دست داده است. در چنين خانواده اى فرزندان فضاى لازم را براى رشد نمى يابند.

پذيرفتنى نخواهد بود که جاى مسؤوليتها عوض گردد به طورى که مرد درخانه بماند و فرزنددارى کند، زن برى کسب درآمد وارد جامعه شود و هزينه هاى اقتصادى خانواده تأمين کند؛ چون اين گونه از زندگى با نظام وجودى زن و مرد متفاوت است. راهها و نظامهايى که معمولاً بشر براى خود طراحى مى کند يا به سوى افراط است يا به سوى تفريط، لذا دوام و بقايى ندارد. حدود وظايف را خداوند رحمان بهتر از هر کسى مى داند و جامع تراز هر مکتبى بيان مى کند. احکام الهى حکيمانه ترين راهکارهاست که مبتنى بر مصالح فردى و اجتماعى بشريت است. لذا بازگشت به سوى احکام الهى بشريت را به سوى رستگارى هدايت خواهد کرد.

چنانکه قرآن کريم پس از بيان احکام حجاب و معدود آن براى بانوان جامعه اسلامى را به بازگشت به سوى احکام خدا دعوت مى کند و مى فرمايد:

«وَ تُوبُوا إِلَى اللهِ جَميعاً آيُّهَ المُومِنُونَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ»

اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنيد، اميد که رستگار شويد.

بايد توجه داشت در بعضى مشاغل همچون پزشکى، معلمى، پرستارى و... حضور بانوان در جامعه ضرورى است. در اين نوع مشاغل در خصوص دو نکته دقت بايد کرد؛ اول محيط جامعه براى حضور ايشان محيطى امن باشد؛ و دوم اين که نوع ارتباطات در جامعه نبايد به ارتباطات ناسالم تبديل گردد بلکه حضور عفيفانى خانمها ضرورتى است پسنديده.

اگر حضور بانوان در جامعه به گونه اى باشد که حدود الهى رعايت نگردد، جامعه به محيطى تبديل مى شود که در آن بخش عمدى تمايلات مردان و بانوان برآورده مى شود؛ چرا که برخى نيازها در حد ارتباط و نگاه و امثال آن برآورده مى شود. اين گونه نيازها اگر در جامعه برآورده شود جذابيت همسر در خانواده کاهش مى يابد با حضور جلوه گرانى بانوان در جامعه خانواده معناى اصلى وجودى خود را از کف مى دهد. پيامد ناميمون اين امر کمرنگ شدن مطلوبيت همسر در خانه است و اشتياق براى انجام کارهاى منزل پايين مى آيد، همچنان که تأمين هزنيه هاى اقتصادى منزل بر مرد سنگين مى آيد و اشتياق او براى کار و تلاش کم مى گردد.

وقتى مطلوبيت براى هم کاسته شود، روابط عاطفى در منزل سست مى شود و در نتيجه خانواده به نوعى نابسامانى گرفتاريم شود که زيان آن به جامعه برمى گردد.

دستورهاى قرآن براى حضور در جامعه

قرآن کريم همانند شؤون زندگى دستوراتى براى حضور در جامعه دارد. حضور آقايان در جامعه معيار کلى و حضور بانوان در جامعه با سه معيار کلى بايد همراه باشد.