در قضاوت ميان خود و طرف مقابل بايد اهل انصاف بود و خود را جاى طرف مقابل گذاشت. اگر چنين حالتى وجود نداشته باشد و هيچ يک از طرفين هل انصاف نباشند، رسيدن به تفاهم مشکل به نظر مى رسد.
پيامبرصلىاللهعليهوآله فرمود:
«يا عَلى سَيِّيدُ الاَعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ:
اِنصافکَ مِن نَفسِکَ وَ مُواساهٌ الأخ فى اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ذِکرُکَ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى کُلِّ حالٍ»
اى على بهترين اعمال سه چيز است:
انصاف تو در مقابل خودت و ديگران، دوستى و همدردى با برادرت براى خداوند عزوجل و ذکر و ياد خدا در همه حال.
آنچه در حديث فوق با بحث ما مرتبط است، عبارت آغازين آن است:
اولين گام آن است که تو با مردم منصفانه برخورد کنى، انصافى خود جوش نه اين که تو را وادار به انصاف نمايند يا به خاطر قوانين رايج در جامعه مجبور به رعايت انصاف بشوى، انصاف آن است که اگر قرار شود انسان دربارى فردى نظرى بدهد، يا سخنى بگويد يا موضعى بگيرد، خود را جاى وى بگذارد و بعد تصميم بگيرد. در اين صورت چه بسا نظر فرد کاملاً عوض شود و حق را به طرف مقابل مى دهد. به همين ترتيب نسبت به اعتقادات و نگرش ديگران هم بايد منصف بود؛ مثلاً اگر کسى در انجام کارى کوتاهى کرده و وظيفه اى را به خوبى انجام نداده است و ديگران از او گلايه مند شده اند، اولاً حق گلايه مندى را به آنها بدهد و ثانياً قبل از اعتراض طرف مقابل رضايت او را جلب کند در اين صورت مشکلى را که ممکن است رخ دهد، پيشگيرى نموده است در نتيجه بسيارى از اختلافات پيش خواهد آمد و دستيابى به تفاهم آسان تر مى گردد.