بسيارى از اعمال جزء مظاهر ايمان است، مانند نماز،روزه،حج، زكات و.... ولى مركز تمام اينها قلب است. در صلوات شعبانيه مى خوانيم «واعمر قلبى بطاعتك (۲۲۸) ؛ قلب مرا به طاعت خود آباد كن».
اگر هردو پاى انسان قطع شود انسان زنده مى ماند، اما اگر قلب كوچك ترين مسئله اى پيدا كند زندگى تمام مى شود. حج، خمس، روزه، عبادت است، ولى اصل تمام معارف و طاعات قلب است. ريشه همه عبادت ها قلب است و اعمال ديگر ظاهر امرند.
اين قلب است كه صبح ها انسان را وادار مى كند تا بيدار شود و نماز بخواند. كسى كه قلبش طاعت نداشته باشد مانند ميوه اى گنديده است كه نمى شود از آن استفاده كرد.
همان طوركه گفته شد حضرت مى فرمايند بالاترين درجه احسان به نفس،طاعت خداوند است، و اگر طاعت در عقل انسان رسوخ نمايد، انجام دادن آن آسان مى شود. اگر دل چيزى بخواهد انسان به اندازه قدرتش به دنبال آن مى رود.
آن كه سوداى سفر در سر دارد، از شوق سفرى كه در پيش دارد شب تا به صبح كارهايش را انجام مى دهد و اصلا خستگى را احساس نمى كند.
صبح هم سرزنده و بانشاط بيدار مى شود. اما اگر شوق و ذوقى نداشته باشد، هرچند تمام شب را خوابيده باشد صبح دير از خواب بيدار مى شود و حوصله هيچ كارى را ندارد.