بنابر فتواى اكثر قريب به اتفاق فقها، يكى از شرايط وجوب امر به معروف و نهى از منكر، تجويز التأثير است؛ يعنى آمر به معروف و ناهى از منكر بايد احتمال بدهد كه مخاطب به گفته او عمل مى كند و گرنه اگر چنين احتمالى منتفى باشد نهى از منكر لازم نيست.
اين فتوا از مقنعه شيخ مفيد(۱۲۴) گرفته تا كتاب هاى فقهى امروز در باب امر به معروف و نهى از منكر، آمده است، درباره اين قيد دومطلب گفتنى است: اول اين كه در مستند الشيعه نراقى، شرح لمعه، الرياض، اين قيد ذكر شده اما هيچ جا در مقابل اطلاق «لتأمرن بالمعروف » قيد تأثير نيامده است.
بنابراين احتمال التأثير يا تجويز التأثير دليل شرعى ندارد و تنها يك دليل عقلى دارد كه لَغْويَّت باشد؛ بدين معنا كه اگر به يك تارك الصلاة بگويند: نماز بخوان تأثير ندارد و از طرفى دستور شارع حكيم بايد بر اسلوب عقلانى حمل گردد.
آن جا كه امر به معروف اثر ندارد، گفتن و امر و نهى از لحاظ عقلى جايز نيست.
مطلب دوم آن كه مرحوم شيخ عباس على اسلامى كتابى به نام دو از ياد رفته دارد كه در آن، به شدت وجود دليل شرعى براى تجويز التأثير در باب امر به معروف و نهى از منكر را رد مى كنند و مى فرمايد تنها دليل اين قيد، دليل عقلى است.
به هرحال بايد به وسيله امر به معروف و نهى از منكر حجت بر همگان تمام شود.( لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَة ) (۱۲۵) ؛ تا كسى كه «بايد» هلاك شود با دليلى روشن هلاك شود».
اتمام حجت خود مطلب مهمى است. اگر ما آن را مهم نمى دانيم خداوند چنين خواسته است. امروزه مسئله اساس دين مردم است؛ دينى كه ريشه در وجود آنها دارد اما در پى تبليغات شيطانى شرق و غرب ضعيف شده است.
اعتقاد به واجب بودن نماز دارند، اما نماز نمى خوانند و اساس ايمان در دل هاى آنها سست شده است. با امر به معروف و نهى از منكر دين آنها محكم تر مى شود.
امروزه سختى هاى زمان پيامبر وجود ندارد. ديگر لازم نيست از صد قبيله اجازه سخن گفتن گرفته شود و كار به مراتب آسان تر است.
البته، اگر سختى و اهانتى در اين راه دامنگير مؤمن شود بايد رسول خدا را كه عالى ترين مصداق صالحان است به ياد آورد كه تمام اين بلاها بر سرشان مى آمد، ولى هم چنان ادامه مى دادند و از ابلاغ پيام خدا باز نمى ايستادند.