چشم انسان دريچه احساس است كه لذت جنسى در آن متوقف نشده بلكه از اين راه تا درون دل پيشروى مىكند و با تكرار نگاههاى متعدد، غريزه جنسى طغيان و هيجان خود را شروع مىكند و طولى نمىكشد كه انسان در خود حساسيت فوقالعادهاى مشاهده مىكند و بالاخره پا را از حريم تقوا و پاكى و فضيلت بيرون گذارده و به پرتگاه گناه سقوط مىكند(٣٦). نگاه به نامحرم، بخصوص اگر با قصد باشد، باعث تهييج غريزه مىشود و تهييج يا فساد ببار مىآورد، يا حسرت، كه اولى مضر به حال جامعه و دومى مضر به حال فرد است. در اين زمينه امام رضاعليهالسلام فرموده است: «نظر كردن به زنان شوهردار و غير ايشان (از نامحرمان) از آن جهت حرام شده كه مردان را تهييج مىكند و تهييج فساد ببار مىآورد و دخول در چيزهايى كه حلال و برازنده نيست را سبب مىشود...»(٣٧). در برخى روايات «نگاه به نامحرم» به عنوان تيرى از سوى شيطان تعبير شده است.
پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله فرموده است: «اَالنَّظرَةُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهامِ اِبليس فَمَنْ تَرَكَها خَوْفا مِنَ اللّهِ اَعْطاهُ اللّهُ ايمانا يَجِدُ حَلاوَتَهُ فى قَلْبِهِ»(٣٨) . «نگاه كردن تير زهرآلودى از تيرهاى شيطان است، پس هر كه خود را از بيم خداى تعالى از آن نگاه دارد خداوند به او ايمانى عطا فرمايد كه شيرينى آن را در دل خود بيابد». و باز از آن حضرت نقل شده كه فرمودند: «اَلنَّظْرَةُ فى مَحاسِنِ الْمَرْأَةِ سَهْمٌ مِنْ سِهامِ اِبْليس»(٣٩) «نگاه كردن به زيباييهاى زن تيرى از تيرهاى شيطان است.» يعنى با يك نگاه، شيطان در دل وسوسه مىكند و عاقبت او را به فحشاء مىكشاند. نويسندهاى درباره اين روايت گفته است:
«آن تعبير نشان دهنده خطراتى است كه نگاه به نامحرم در پى دارد، زيرا چشم از ديدن اين گونه صحنهها هرگز سير نمىشود بلكه روز بروز حرص و ولع آن افزوده مىگردد و دل نيز به دنبال چشم مىرود»(٤٠) .
به علاوه گسترش چشم چرانى در ميان مردان، محيط را براى زنان پاكدامن ناامن مىكند و موجب نگرانى و آزار دايمى آنها مىشود، زيرا هر جا كه مىروند خود را در معرض نگاههاى آلوده مىبينند و اين، عذابى دردناك براى زنانى است كه به گوهر شرف خود بسيار بها مىدهند. «غزالى» نيز نگاه كردن را عامل پيدايش انحرافات جنسى دانسته و مىگويد: «كسى كه چشم خود را فرو خوابانيدن نتواند، دين خود را نگاه نتواند داشت»(٤١).
در روايتى از پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله از نگاه كردن به عنوان زناى چشم ياد شده است. ايشان فرمودند: «لِكُلِ عُضْوٍ مِنْ اَعْضاء ابْنِ آدَمَ حَظٌ مِنَ الزِّنا، فَالْعَيْنانِ تَزْنِيانِ وَزِناهُمَا النَّظَر»(٤٢) «براى هر عضوى ازاعضاى آدمى بهرهاى از زناست، چشمها نيز زنا مىكنند و زناى آنها نگريستن است». همچنين حضرت عيسىعليهالسلام فرمود: از نگاه كردن (به نامحرم) بپرهيزيد كه شهوت را در دل شما كشت مىكند و مىپرورد، و نگريستن براى فتنه كافى است»(٤٣).
عدم رعايت حجاب اسلامى
بدن انسان به طور طبيعى براى جنس مخالف جاذبه دارد و معمولاً موجب تحريك جنسى مىشود. حال اگر علاوه بر زيباييهاى طبيعى، به آراستن خود بپردازد و اندام آراسته خود را در معرض ديد عام قرار دهد، طبيعى است كه از بسيارى سلب آرامش نموده و موجب تحريك جنسى مىشود. در اين ميان برخى وادار به فساد، از برخى سلب آرامش روحى و در مواردى موجب گسستن پيوند خانواده و سست شدن رشته الفت بين زوجها و مفاسد بسيار ديگر مىگردد(٤٤).
بىحجابى زنان كه طبعا پيامدهايى چون آرايش و عشوهگرى و امثال آن را همراه دارد مردان، مخصوصا جوانان را در يك حال تحريك دائم قرار مىدهد، تحريكى كه سبب كوبيدن اعصاب آنها و ايجاد هيجانهاى بيدارگونه عصبى و گاه سرچشمه امراض روانى مىگردد. مخصوصا با توجّه به اين نكته كه غريزه جنسى نيرومندترين و ريشهدارترين غريزه آدمى است و در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناكى شده. آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگى به اين غريزه و شعلهور ساختن آن بازى با آتش نيست؟ آيا اين كار عاقلانهاى است؟(٤٥) شهيد دستغيب درباره پوشش زن عقيده داشتند كه(٤٦) : اين وظيفه زن است كه از راه رعايت پوشش، هم شخصيّت و ارزش خود را حفظ كند و هم از آشكار كردن منظره مهيجى كه قهرا مردها را دچار تحريك و در نتيجه آلوده شدن به افكار خطرناك و نامشروع مىكند مانع شوند. در اينجا بد نيست به ماجرايى كه اغلب مفسرين شيعه و سنى ذيل آيه سىام سوره مباركه نور نقل كردهاند اشاره شود(٤٧) : جوانى از انصار در مسير خود با زنى روبرو شد ـ و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار مىدادند ـ (و طبعا گردن و مقدارى از سينه آنها نمايان مىشد) چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت هنگامى كه زن گذشت، جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه مىكرد در حالى كه راه خود را ادامه مىداد، تا اينكه وارد كوچه تنگى شد و باز هم چنان به پشت سر خود نگاه مىكرد، ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشهاى كه در ديوار بود صورتش را شكافت! هنگامى كه زن گذشت جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جارى است و به لباس و سينهاش ريخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پيامبرصلىاللهعليهوآله مىروم و اين ماجرا را بازگو مىكنم، هنگامى كه چشم رسول خداصلىاللهعليهوآله به او افتاد فرمود چه شده است؟ و جوان ماجرا را نقل كرد، در اين هنگام جبرئيل، پيك وحى خدا نازل شد و آيه سىام سوره نور را آورد.
با دقت در اين ماجرا، روشن مىشود كه در بروز اين حادثه، بدحجابى زن از يك سو و چشمچرانى مرد از سوى ديگر مؤثر بوده است.
نكته قابل توجّه در اين مسئله اين است كه، چون امر پاكدامنى سود و زيانش متوجه كل جامعه است، تمام بهاى آن را نبايد زنان بپردازند، بلكه مردان نيز در اين امر محدوديتهايى دارند و بايد از طرق مختلف نقش خود را ايفا كنند. آنان نيز از هر نوع رفتارى كه به نوعى موجب تحريك غرايز است، اعم از نوع پوشش يا رفتار، مثل نگاه هوسآلود و غير آن منع گرديدهاند(٤٨).