به گفته راغب در مفردات، وسواس در اصل صداى آهسته اى است که از به هم خوردن زينت آلات برمى خيزد.
سپس به هر صداى آهسته گفته شود و بعد از آن به خطورات و افکار بد و نامطلوبى که در دل و جان انسان پيدا مى شود و شبيه صداى آهسته اى است که در گوش فرو مى خوانند، اطلاق گرديده.
«وسواس» معنى مصدرى دارد، ولى گاهى به معنى «فاعل» وسوسه نيز مى آيد، و در آيه مورد بحث به همين معنى است.(٨)
«خناس» صيغه مبالغه «خنوس» بر وزن خسوف، به معنى جمع شدن و عقب رفتن است، اين به خاطر آن است که شياطين هنگامى که نام خدا برده مى شود عقب نشينى مى کنند و از آنجا که اين امر غالبا با پنهان شدن توأم است، اين واژه به معنى «اختفا» نيز آمده است.
بنا بر اين مفهوم آيات سوره مبارکه ناس چنين است: «بگو من از شر وسوسه شيطان صفتى که از نام خدا مى گريزد و پنهان مى گردد، به خدا پناه مى برم». اصولاً شياطين برنامه هاى خود را با مخفى کارى مى آميزند و گاه چنان در گوش جان انسان مى دمند که انسان باور مى کند فکر، فکر خود او است و از درون جانش جوشيده و همين باعث اغوا و گمراهى او مى شود.
کار شيطان تزيين است و مخفى کردن باطل در لعابى از حق، دروغ در پوسته اى از راست، گناه در لباس عبادت و گمراهى در پوشش هدايت.
خلاصه هم خودشان مخفى هستند و هم برنامه هايشان پنهان است و اين هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شيطان را در چهره و قيافه اصلى ببينند، يا برنامه هايشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند، هرگز چنين نيست، آنها وسواس خناسند و کارشان حقه، دروغ، نيرنگ، رياکاري، ظاهرسازى و مخفى کردن حق.
اگر آنها در چهره اصلى ظاهر شوند، اگر آنها باطل را با حق نياميزند و اگر آنها صريح و صاف سخن بگويند، به فرموده امام علىعليهمالسلام : «لَمْ يخَفْ عَلَى الْمُرْتادينَ»؛ «مطلب بر پويندگان راه خدا مخفى نمى شود».
آنها هميشه قسمتى از «اين» مى گيرند و قسمتى از «آن»، و به هم آميزند تا بر مردم مسلط شوند، چنان که اميرالمؤمنينعليهمالسلام در ادامه همين سخن مى فرمايد: «فَهُنا لِک يسْتَوْلِى الشَّيطانُ عَلى أَوْلِيائِهِ»؛(٩)
تعبير«اَلَّذى يوَسْوِسُ فى صُدُورِ الناسِ» (١٠) و انتخاب لفظ وسوسه و لغت صدور (سينه ها) نيز تأکيدى بر اين معنى است.
اينها از يک سو، از سوى ديگر جمله«مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ» (١١) هشدار مى دهد که وسواسان خناس تنها در ميان يک گروه، و در يک قشر و يک لباس نيستند، در ميان جن و انس پراکنده و در هر لباس و هر جماعتى يافت مى شوند. بايد مراقب همه آنها بود و بايد از شر همه آنها به خدا پناه برد.
دوستان ناباب، هم نشين هاى منحرف، پيشوايان گمراه و ظالم، کارگزاران جباران و طاغوتيان، نويسندگان و گويندگان فاسد، مکتب هاى الحادى و التقاطى ظاهرفريب، وسايل ارتباط جمعى وسوسه گر، همه اينها و غير اينها در مفهوم گسترده «وسواس خناس» واردند که انسان بايد از شر آنها به خدا پناه برد.