33%

چرا به خدا پناه مى بريم؟

هر لحظه امکان انحراف براى انسان وجود دارد و اصولاً وقتى خداوند به پيامبرشصلى‌الله‌عليه‌وآله دسور مى دهد که از شر وسواس خناس به خدا پناه برد، دليل بر امکان گرفتار شدن در دام خناسان و وسوسه گران است.

با اين که پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به لطف الهى و سپردن خويشتن به خدا، از هر گونه انحراف بيمه شده بود، ولى با اين حال اين آيات را مى خواند و به آنها از شر وسواسان خناس پناه مى برد، با اين حال تکليف ديگران روشن است.

اما نبايد مأيوس شد، چرا که در مقابل اين وسوسه گران مخرب، فرشتگان آسمان به يارى بندگان مؤمن و رهروان راه حق مى آيند، آرى مؤمنان تنها نيستند، فرشتگان بر آنها نازل مى شوند و آنها را کمک مى کنند:«إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللّه ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ الْمَلائِکةُ»؛ (١٢) «حتما کسانى که گفتند پروردگار ما خدا است و بعد استقامت کردند، نازل مى شود بر آنها فرشتگان».

ولى هرگز نبايد مغرور شد و خود را بى نياز از پند، تذکر و امدادهاى الهى دانست، بايد هميشه به او پناه برد، هميشه بيدار بود و هميشه هشيار.

قالَ رَسُولُ اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله : «ما مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاّ وَ لِقَلْبِهِ فى صَدْرِهِ أُذُنانِ: أُذُنٌ ينْفُثُ فيهَا الْمَلِک، وَ أُذُنٌ ينْفُثُ فيهَا الْوَسْواسُ الْخَنّاسُ، فَيؤَّيدُ اللّه الْمُؤْمِنَ بِالْمَلِک، فَهُوَ قَوْلُهُ سُبْحانَهُ: «وَ أَيدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»»؛(١٣)

«هر مؤمنى قلبش دو گوش دارد: گوشى که فرشته در آن مى دمد و گوشى که وسواس خناس در آن مى دمد، خداوند مؤمن را به وسيله فرشته تأييد مى کند و اين است معنى آيه«وَ أَيدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» (١٤) .

انسان در برابر طوفان وسواس

در مسير دور و درازى که انسان به سوى سعادت و جلب رضاى خدا دارد، گردنه هاى صعب العبورى در پيش دارند که شياطين در آنجا کمين کرده اند و اگر انسان تنها بماند، هرگز توانايى پيمودن اين راه را ندارد. بايد دست به دامن لطف الهى زند و با تکيه و توکل بر او، اين راه پرخطر را بسپرد، هر گاه طوفان ها شديد و شديدتر مى شود، او بيشتر به سايه لطف الهى پناه برد.

در حديثى مى خوانيم که در حضور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله يکى نسبت به ديگرى بدگويى کرد، آتش غضب در دل او افروخته شد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

«إِنّى لاَءَعْلَمُ کلِمَةً لَوْ قالَها لَذَهَبَ عَنْهُ الْغَضَبُ: أَعُوذُ بِاللّه مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ»؛

«من سخنى مى دانم که اگر مرد خشمگين آن را بگويد، خشمش فرو مى نشيند و آن جمله: أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم است».

مرد خشگمين عرض کرد: «أَ مَجْنُونا تَراني»؛ يعني: فکر مى کنيد من ديوانه ام و شيطان در پوست من رفته است؟

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به قرآن استناد فرمود و اين آيه را تلاوت کرد:«وَ إِمّا ينْزِغَنَّک مِنَ الشَّيطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّه »؛ «هر گاه وسوسه هاى شيطانى به سراغ تو بيايد، به خدا پناه ببر».(١٥)

اشاره به اين که طوفان غضب از وسوسه هاى شيطان است، همان گونه که طوفان شهوت، هوا و هوس، هر کدام يکى از آن وسوسه ها است.

در کتاب خصال مى خوانيم: اميرالمؤمنينعليهم‌السلام چهارصد باب درباره امورى که به نفع دين و دنياى مسلمانان است، به اصحابش تعليم داد و از آن جمله اين بود:

«إِذا وَسْوَسَ الشَّيطانُ إِلى أَحَدِکمْ فَلْيسْتَعِذْ بِاللّه وَ لْيقُلْ: آمَنْتُ بِاللّه مُخْلِصا لَهُ الدّينُ»؛(١٦) «هر گاه شيطان يکى از شما را وسوسه کند، بايد به خدا پناه برد و بگويد: به خداوند پناه آوردم و دين خود را براى او خالص مى کنم».

شناخت امواج شيطان

«إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ تَذَکرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»؛ (١٧)

در اين آيه راه غلبه و پيروزى بر وسوسه هاى شيطان را به اين صورت بيان مى کند که پرهيزگاران هنگامى که وسوسه هاى شيطانى آنها را احاطه کند، به ياد خدا و نعمت هاى بى پايانش، به ياد عواقب شوم گناه و مجازات دردناک خدا مى افتند. در اين هنگام ابرهاى تيره و تار وسوسه از اطراف قلب آنها کنار مى رود و راه حق را به روشنى مى بينند و انتخاب مى کنند.

«طائف» به معنى «طواف کننده» است گويا وسوسه هاى شيطانى همچون طواف کنندگان، پيرامون فکر و روح انسان پيوسته گردش مى کنند تا راهى براى نفوذ بيابند. اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا و عواقب شوم گناه بيفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهايى مى يابد، و گر نه سرانجام در برابر اين وسوسه ها تسليم مى گردد.