33%

رهايى از نگرانى

برنامه هاى درمانى دانشمندان امروز جهان، براى گشودن عقده هاى روانى و نجات مردم از اضطراب و نگرانى ها، تنها متکى بر اساس خودشناسى و تحليل حالات روحى بيمار است. به عبارت روشن تر، يک عالم روان شناس براى آرام کردن هيجان هاى درونى يک انسان مضطرب و نگران، فقط مى تواند به مبانى علمى تکيه کند و از برنامه هاى روان شناسى و روان پزشکى استفاده نمايد. او با تجزيه و تحليل عوامل نگراني، با بيدارکردن استعدادهاى دروني، با تقويت روح و تلقين هاى مفيد، با ايجاد اعتماد به نفس، احياى شخصيت بيمار و عواملى نظاير اينها، قادر است نگرانى روحى را درمان نمايد و بيمار را از فشارهاى نهاني، احساس حقارت و ناراحتى طاقت فرسا برهاند.

به موجب روايات مذهبى که به ما رسيده است، پيشوايان گرامى اسلام در چهارده قرن قبل، براى درمان بيمارى هاى روحى و گشودن عقده هاى روانى مردم به دو نيرو تکيه کرده اند: يکى نيروى علم و ديگرى نيروى ايمان. به عبارت ديگر از يک طرف رهبران ارجمند اسلام از تمامى مبانى علمى و دقايق رواني، براى مبارزه با نگرانى استفاده نموده و عقده هاى روحى را گشوده اند و از طرف ديگر، به قدرت عظيم و بى نظير ايمان تکيه کرده و دل هاى ناراحت و نگران را با اتکاى به خداوند بزرگ، آرام و مطمئن ساخته اند.

«أَ لا بِذِکرِ اللّه تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ (٨١)

بدون ترديد تأثير ايمان در آرامش نفس و اطمينان خاطر، به مراتب از قدرت علم بيشتر و قوى تر است. در مواقع خطير، در آنجايى که نگرانى و اضطراب روح، به اوج اعلاى خود مى رسد و هيجان هاى دروني، طوفانى برپا مى کنند و دانش روان شناس، از آرام کردن آن عاجز مى شود، قدرت نيرومند ايمان، به آن ناراحتى خاتمه مى دهد و روح خودباخته و طوفانى را، مطمئن و آرام مى کند. همين نکته است که برنامه اسلام را نسبت به روان شناس دنياى امروز، ارزنده تر مى کند و برترى مکتب اسلام را بر تمام مکاتب علمى جهان آشکار مى سازد.

فال بد و نگرانى

در بين ملل و اقوام مختلف جهان، بعضى از چيزها شوم شناخته شده و مردم به آنها فال بد مى زنند، مانند نحوست سيزده نزد بسيارى از ملل، يا صداى کلاغ نزد عرب ها و خواندن جغد نزد ايرانى ها. کسانى که به فال بد عقيده دارند، اگر در معرض آن قرارگيرند، خود را گم مى کنند و دچار نگرانى و تشويش خاطر مى شوند. گاهى بعضى از اين افراد، بر اثر فال بد، چنان شخصيت و اطمينان خاطر را از کف مى دهند و آزرده خاطر و ناراحت مى شوند که زندگى بر آنان تلخ و ناگوار مى گردد و بايد يک عمر در رنج روحى و نگرانى باشند. چند سال قبل در مجله اى آمده بود که در يکى از خانواده هاى بزرگ اروپايى که به نحوست سيزده عقيده ثابتى داشتند، دخترى در روز سيزدهم ماه متولد شد. زمانى که دختر بزرگ شد و فهميد در روز سيزده به دنيا آمده، ناراحت و آزرده خاطر گشت و هر قدر بزرگ تر مى شد، بر نگرانيش مى افزود و هميشه متأثر و افسرده به نظر مى رسيد. او عقيده داشت که نحوست روز ولادت، باعث بدبختيش خواهد شد. پدر و مادر براى درمان دختر، به دکتر روان شناس متوسل شدند تا مگر نگرانى وى را علاج کند و او را از تشويش و اضطراب خلاص نمايد. روان شناس تمام قدرت علمى خود را براى تسکين خاطر دختر به کار برد، ولى نتيجه اى نگرفت. او خود را تيره روز و بدبخت مى دانست و همواره از بدبختى خود با ديگران سخن مى گفت.

دختر پس از فراغت از تحصيل، شوهر کرد و فرزند آورد، ولى هميشه در آتش نگرانى مى سوخت. روزى با همسر و کودک خود در ماشين شخصى نشسته بود و از خيابان عبور مى کرد. دکتر روان شناس بين راه آنها را ديد و ايست داد، ماشين توقف کرد. نزديک آمد و به زن جوان گفت: ديدى گفته هاى من صحيح بود و تو بى جهت نگران بودى و زندگى را بر خود تلخ مى کردي، مى بينى که اکنون در کمال سلامت با همسر مهربان و کودک عزيزت زندگى مى کني. زن جوان گريان شد و با ناراحتى گفت: آقاى دکتر، من يقين دارم که عاقبت، نحوست سيزده دامن گير من خواهد شد و مرا بدبخت خواهد کرد.

فال بد براى کسانى که به آن عقيده دارند، يکى از عوامل مهم ايجاد نگرانى و عقده روحى است و اهميت آن به اعتبار اختلاف موارد و درجات شدت و ضعف نگراني، هم چنين طول مدت آن، تفاوت مى کند. بعضى از نگرانى هاى فال بد، صاحبش را چند روز يا چند ماه آزار مى دهد و گاهى مانند آن دختر اروپايي، يک عمر در عذاب و گرفتارى است.