همه مى دانيم جهان طبيعت که در آن زندگى مى کنيم، سراى دگرگونى و تحويل است و هيچ يک از شئون آن دوام و ثبات ندارد. از اين رو تمام انسان ها در هر مرتبه و مقامى که باشند، مشمول مقررات عمومى آن هستند، خواه ناخواه با حوادث و ناگوارى هايش مواجه مى شوند و به آفات و شرورش مبتلا مى گردند.
قالَ عَلِىعليهمالسلام : «لايأْمَنُ أَحَدٌ مِنْ صُرُوفِ الزَّمانِ وَ لايسْلَمُ مِنْ نَوائِبِ الاْءَيامِ»؛(٨٩)
علىعليهمالسلام فرموده است: «هيچ کس از تغييرات روزگار، ايمن نيست و از آلام و مصايب ايام به سلامت نخواهد ماند».
اگر ما دنيا را آن طور که هست، بشناسيم و از ياد نبريم که هيچ چيز جهان، ثابت و پايدار نيست، همواره براى دگرگونى هاو تحولات روزگار مهيا خواهيم بود و همين آمادگى روحي، ما را نيرومند مى کند، به ما قدرت مقاومت مى بخشد و بر اثر آن، در پيش آمدهاى ناگوار زندگى خود را نمى بازيم، پست و فرومايه نمى شويم، بى تابى و جزع نمى کنيم، شخصيت خويش را از دست نمى دهيم و اين خود، اولين عامل مبارزه با نگرانى و تشويش خاطر است و اولياى گرامى اسلام در برنامه هاى تربيتى خود، آن را مورد توجه قرار داده و به عموم مردم توصيه کرده اند.
قالَ الصّادِقُعليهمالسلام : «ثَلاثَةُ أَشْياءَ لاينْبَغِى الْعاقِلُ أَنْ ينْساهُنَّ عَلى کلِّ حالٍ: فَناءُ الدُّنْيا وَ تَصَرُّفُ الاْءَحْوالِ وَ الاْفاتُ الَّتى لا أَمانَ لَها»؛(٩٠)
امام صادقعليهمالسلام فرموده است: «سه چيز است که شايسته نيست انسان عاقل در هيچ حالى آنها را فراموش کند: اول فناى دنيا، دوم دگرگونى هاى حالات و سوم آفات ناگهانى و بلاياى بى امان».
قالَ عَلِىعليهمالسلام : «کيفَ تَبْقى عَلى حالَتِک وَ الدَّهْرُ فى إِحالَتِک»؛(٩١)
امام علىعليهمالسلام فرموده است: «چگونه در حالتى که هستى پايدار مى ماني، با آن که چرخ روزگار، بر دگرگون ساختن وضع تو مى گردد».
فلاسفه و دانشمندان روان و اخلاق، در طول قرون متمادي، بيش و کم در باره نگرانى بحث کرده اند و براى مبارزه با تشويش خاطر، راه هايى را ارايه نموده اند، ولى تا کنون اين مشکل بزرگ، آن طور که بايد، حل نشده و بشر از اين بلاى بزرگ رهايى نيافته است. «ديل کارنگي» که از شخصيت هاى مشهور دنياى غرب است و در رشته اخلاق و روان شناسى عملى تخصصى دارد، کتابى به نام «آيين زندگي» نوشته و اين موضوع را در آن کتاب مورد بحث و گفتگو قرار داده است. او در مقدمه کتاب خود چنين مى گويد:
با گذشت سال ها، دريافتيم که يکى از بزرگ ترين مشکلات اشخاص بالغ، نگرانى و تشويش است. اکثريت شاگردان کلاس هاى مرا پيشه وران، کارمندان ادارات، فروشندگان، مهندسين و حسابداران تشکيل مى دادند و تمام آنها مشکلاتى داشتند. حتى زنان ادارى و خانه دار که به کلاس مى آمدند، از مشکلات خود مى ناليدند. بنا بر اين کتاب و رساله اى مورد نياز من بود که در آن رفع نگرانى و تشويش کاملاً بيان شده باشد.
بدين منظور به کتابخانه عمومى شهر نيويورک رفتم، ولى با کمال تعجب مشاهده کردم که در آن کتابخانه بزرگ، فقط ٢٢ کتاب تحت عنوان نگرانى موجود است و حال آن که تحت عنوان «کيثرم» يکصد و هشتاد و نه کتاب به چاپ رسيده، يعنى تقريبا نه برابر زيادتر از کتبى که درباره نگرانى و تشويش منتشر شده است. آيا به نظر شما، اين حيرت آور نيست؟ با آن که نگرانى از بزرگ ترين مشکلات بشر است.
تعجب ندارد که «داويد سيبوري» در کتاب خود مى نويسد: ما به سن رشد و کمال مى رسيم، در حالى که براى تحمل فشارها و قبول محنت ها، کوچک ترين تدارکى نديده ايم. نتيجه آن شده است که امروز نصف بيشتر تخت خواب هاى بيمارستان ها را اشخاصى اشغال کرده اند که گرفتار هيجان احساسات و تحريکات عصبى مى باشند.
من آن ٢٢ کتابى را که در باره نگرانى نوشته شده و در کتابخانه عمومى نيويورک نگاهدارى مى شد، مطالعه کرده و علاوه بر آنها، هر کتابى را که در اين موضوع به دستم رسيد، خريدارى نمودم و با وجود اين، نتوانستم يکى را شايسته آن بيابم که در کلاس هاى خود تدريس کنم و مورد استفاده شاگردان، قرار دهم. از اين جهت تصميم گرفتم که خودم چنين کتابى بنويسم.
از هفت سال پيش خود را براى تهيه اين کتاب آماده ساختم، چيزهايى را که فلاسفه در اعصار مختلف درباره نگرانى نوشته بودند مطالعه کردم. شرح صدها نفر از مردان بزرگ را، از «کنفوسيوس» گرفته تا «چرچيل»، بررسى نمودم و با عده اى از اشخاص برجسته و ممتاز مصاحبه کردم. تازه اين زحمات، مقدمه کار من بود و براى گرفتن نتيجه مطلوب، مدت پنج سال در يک لابراتوار مخصوص، يعنى همان کلاس شبانه، براى پيروزى بر نگراني، مشغول آزمايش و تجربه شدم. علاوه بر اينها، متن سخنرانى هايى را که يکصد و هفتاد کلاس شبانه شهرهاى ممالک متحده آمريکا و کانادا، در اين زمينه موفق به دريافت جايزه شده اند و همچنين صدها نامه را که از اطراف با پست برايم مى رسيد، با دقت مطالعه کردم و اين کتاب، محصول همه آنها است.(٩٢)
به گفته آقاى «ديل کارنگي»، کتاب آيين زندگى که در قرن کنونى نوشته شده، خلاصه افکار فلاسفه ديروز و دانشمندان امروز درباره نگرانى است. به علاوه حاوى نکات و دقايقى است که اشخاص دانا ضمن نامه و سخنرانى هاى خود تذکر داده و يا افراد فهميده و باهوش، عملاً آن را تجربه کرده اند.