16%

در قرآن مجید که منبع اصلی معارف و فرهنگ اسلام است، آیات متعدّدی وجود دارد که عقیده تناسخ را مردود می‌شمارد؛ مانند آیات زیر:

1- حَتَّی اذا جآءَ احَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّی اعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلَّا انَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها «1»؛

(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‌دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‌گوید: پروردگار ا! مرا بازگردانید؛ شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم، (ولی به او می‌گویند) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر باز گردد، کارش همچون گذشته است).

این آیه صریحاً بازگشت به این زندگی را برای جبران گذشته، نفی می‌نماید.

2- کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ امْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُم ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ «2» ؛

چگونه به خدا ایمان نمی‌آورید با این که شما (قبل از آفرینش آن گاه که خاک بودید) مرده و بی‌جان بودید و خداوند شما را زنده کرد؛ سپس شما را می‌میراند و بعد زنده می‌کند، و سپس به سوی او باز می‌گردید!

این آیه صریحاً می‌گوید: پس از مرگ یک بار بیشتر زنده نخواهید شد و آن زنده شدن در رستاخیز و بازگشت به سوی خدا و پیوستن به ابدیّت و زندگی جاویدان آن سرا است.

بدیهی است کسی که معتقد به بازگشت روح به بدن دیگر و زندگی‌جدید در این‌جهان است، مرگ وحیات‌دیگری‌هم- علاوه بر آنچه گفته شد- باید قائل باشد و این مخالف‌آیه فوق است.«1»

3- اللَّهُ الَّذی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ«2»؛

خداوند همان کسی است که (نخست) شما را آفرید، سپس روزی داد؛ بعد می‌میراند، سپس زنده می‌کند.

در این آیه نیز تنها یک مرتبه مرگ و حیات، پس از آفرینش نخستین انسان، ذکر شده، که مرگ این جهان و حیات بازپسین باشد.

4- وَ هُوَ الَّذی احْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ انَّ الْإنْسانَ لَکَفُورٌ«3»؛

و او کسی است که شما را زنده کرد (و آفرید) سپس می‌میراند و باز هم (روز رستاخیز) زنده می‌کند. ولی این انسان بسیار ناسپاس است.

در این آیه نیز زندگی پس از مرگ، منحصر به یکی شمرده شده است و آن زنده شدن در رستاخیز است.

5- قالُوا رَبَّنا امَتَّنا اثْنَتَیْنِ وَ احْیَیْتَنا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ الی خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ «1»؛

(کافران در آن جهان) می‌گویند: پروردگارا! ما را دوبار میراندی و دوبار زنده کردی؛ اکنون به گناهان خود معترفیم؛ آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟

ممکن است بعضی جمله «ما را دوبار میراندی» را دستاویز قرار دهند و بخواهند چنین استدلال کنند: «دوبار میراندن» دلیل بر این است که انسان یک بار دیگر به زندگی این جهان باز می‌گردد و سپس می‌میرد و در صورتی که باز نگردد، یک بار میراندن بیشتر نیست.

امّا با توجّه به آیات گذشته، کاملًا روشن است که منظور

از «مرگ اوّل» همان حالت قبل از زندگی این جهان است که انسان به صورت موجودی بی‌جان (خاک) بوده و سپس لباس زندگی به اندامش پوشانیده شده، و اگر تعبیر به «میراندن» شده، به اصطلاح علمی از باب «تغلیب» است.

(منظور از تغلیب این است که هنگام نام بردن از دو چیز با هم، تعبیر اصلی را از یکی از آن‌دو انتخاب کرده و هر دو را با یک عبارت ذکر کنند؛ مثلًا به جای این که گفته شود: «شمس» و «قمر» گفته می‌شود: «قمرین» و به جای اینکه گفته شود اب (پدر) و ام (مادر)، گفته می‌شود: «ابوین».

در اینجا نیز به جای این که گفته شود: یک مرتبه مرده بودن و یک مرتبه میراندن، دو مرتبه میراندن ذکر شده است.

(دقّت کنید!)

شاهد زنده و گویای این معنی جمله دیگر آیه است؛ زیرا تعداد احیاء و زنده شدن در این آیه صریحاً دو مرتبه ذکر شده در حالی که اگر حیات جدیدی در این دنیا داشته باشیم، به ضمیمه حیات آخرت، مجموعاً سه بار «زنده شدن» خواهیم داشت.

بنابراین آیه فوق نیز از آیاتی است که تناسخ را ابطال می‌کند.

در سخنان علیعليه‌السلام در نهج‌البلاغه نیز تعبیراتی دیده می‌شود که با صراحت این عقیده خرافی را طرد می‌کند؛ مثلًا، درباره مردگان چنین می‌فرماید:

لا عَنْ قَبیحٍ یَسْتَطیعُونَ انْتِقالًا وَ لا فی حَسَنٍ یَسْتَطیعُونَ ازْدِیاداً«1»؛

آنها نه می‌توانند کارهای بد خود را دیگر جبران نمایند و نه توانائی دارند چیزی بر حسنات خود بیفزایند.

بدیهی است کسانی که معتقد به تناسخ هستند، می‌گویند انسان پس از مرگ به این جهان باز می‌گردد تا اعمال گذشته خود را جبران نماید و به گفته آنها تکامل ناقص خود را به انجام برساند و گذشته را جبران کند. در اینجا مدارک دیگری نیز هست که برای دوری از اطاله کلام از ذکر آن صرفنظر می‌شود.