16%

نقاط مشکوک در این ارتباطها

صاف و صریح باید گفت: ارتباط با ارواح به دلائلی که ارائه خواهیم داد، امکان‌پذیر است و هیچ دلیلی بر انکار آن نداریم، ولی برای آن، شرایط و آمادگیهای فراوان لازم است، و مانند هر کار دیگر، تخصّص و استعداد خاصّی می‌خواهد، و بدون تخصّص، ممکن نیست.

گفتگوی ما (فعلًا) درباره موج میزگرد است که هرکس مایل باشد بتواند بدون هیچ‌گونه قید و شرط این «دستگاه ارزان‌قیمت مخابراتی عالم ارواح» را در خانه خود تهیّه کرده، وقت و بی‌وقت به وسیله آن، با جهان ارواح ارتباط برقرار سازد، و به آسانی- حتّی آسان‌تر از مراجعه به مطبّ یک پزشک ساده معمولی- با روح «بوعلی سینا»! تماس بگیرد و

برای آقازاده و خانم‌زاده و سایر اهل‌بیت نسخه طبّی- بدون حقّ ویزیت!- از ابن‌سینا دریافت دارد.

حقیقت این است که ما این موضوع را به یک سرگرمی و بازیچه شبیه‌تر می‌دانیم تا به یک واقعیّت!

مخصوصاً این روزها که کار میزگرد به ابتذال کشیده شده و تا سرحدّ یک وسیله خطرناک برای تصفیه حسابهای شخصی، یا اثبات عقاید خصوصی و مسلکی، پیش رفته است، و مستمسکی برای دروغ بستن به این و آن شده است.

موج اخیر میزگرد- مثل خیلی چیزها- از سوغاتهای غرب است که از نوشته‌ها و مجلّات آنها ترجمه شده است.

می‌گویند: در حدود 120 سال پیش این بازی در آمریکا بشدّت رواج یافت و مد روز شد، و اکنون«1» نیز وسیله بعضی از مجلّات غرب‌زده ما این سرگرمی به ضمیمه مسائل خرافی بی‌اساسی مانند «مسئله تناسخ و بازگشت روح به بدن انسانی دیگر» در محیط ما رواج یافته است.

برای این که بدانید کار ارتباط با ارواح در محیط ما به کجا کشیده شده، و به چه صورتی درآمده است، مضمون یکی از

نامه هایی که به دنبال آن دعوت عمومی، به دست ما رسیده است (با کمال معذرت) از نظر شما می‌گذرانیم:

آقای «ناشناسی» در نامه «بدون امضای» خود می‌نویسد:

ما هم به وسیله میزگرد با همان تشریفاتی که شما در مجله نوشته‌اید (بدون میخ و ...) با ارواح تماس برقرار می‌کنیم! منتها فرقی که کار ما با دیگران دارد، این است:

پس از آن که تماس برقرار شد، قلم را به دست گرفته و نوک آن را روی کاغذ می‌گذاریم، این قلم به وسیله روح متوفّی گردش کرده! پاسخ سؤالات ما را می‌نویسد؛ امّا همه حروف را متّصل و سرهم می‌نویسد«1» و گاهی هنگام احضار بعضی از ارواح، به جای روح مورد نظر، روح مزاحمی می‌آید!

مثلًا، روح یکی از فامیل را خواستیم، دستگاه به گردش آمد، امّا روح مزاحمی بود و ما سؤال و جوابهای زیر را با او ردّوبدل کردیم؛ سؤال و جوابها چنین بود:

س- شما کی هستید؟

ج- یک‌سرباز اردنی که در جنگ شش‌روزه کشته شده‌ام!

س- شما قبر و محل دفن کجاست؟«2»

ج- من قبر ندارم!

س- شما از ما چه می‌خواهید؟!

ج- احتیاج به خیرات دارم!

س- چی برای شما خیر کنیم؟

ج- شکرپنیر!!!

پس از آن که مقداری شکرپنیر برای او فرستادیم، مجدّداً او را احضار نمودیم:

س- آیا خیرات که کردیم، رسید؟

ج- بله، ممنونم!

س- آیا اظهار تشکّر از ما نمی‌کنی؟!

- بعد دیدیم یک چیزها روی کاغذ منعکس گردید و بعد که ارتباط قطع شد، نگاه کردیم، دیدیم عکس خود را کشیده است، در حالی که سلام نظامی داده است!«1»

این یک نمونه ابتذال مسئله ارتباط با میزگرد است؛ تو خود بخوان حدیث مفصّل از این مجمل!