ديگر از پيش گامان شهادت ، ابن يقطر است
وى را هم شير حسينعليهالسلام گفته اند؛ با آن كه حسينعليهالسلام به جز پستان فاطمه ، از پستان زنى شير نخورده بود. ابن يقطر هم پستان فاطمه را به لب نگرفته بود. پس چرا او را هم شير حسينعليهالسلام گفتند؟
چون مادر ابن يقطر، لله حسينعليهالسلام و نگه دارنده او در كودكى بود.
وقتى كه نامه مسلم ، از كوفه به دست حسينعليهالسلام رسيد، نامه اى كه در آن تاءكيد شده بود كه هر چه زودتر، حسينعليهالسلام به سوى كوفه روانه گردد، حسين ، پاسخ نامه را نوشت و با ابن يقطر به كوفه فرستاد. ماءموران يزيد، در راه دستگيرش كردند و به كوفه اش بردند. ابن زياد، هر چه از او بازجويى كرد، چيزى به دست نياورد، بدو گفت :
برو بالاى بام قصر و در برابر مردم ، دروغ گوى ، پسر دروغ گو را، حسين پسر على را، لعنت كن و دشنام بده ، تا درباره جانت فكر كنم
ابن يقطر، بالاى بام رفت وقتى كه با مردم كوفه رو به رو شد، فرياد برآورده گفت : اى مردم ! من فرستاده حسينعليهالسلام پسر فاطمهعليهاالسلام دختر رسول خدايم اى مردم ! حسين را يارى كنيد و جهاد در ركاب حسين را در برابر پسر مرجانه به جان بخريد!
نام مادر ابن زياد، مرجانه بود و ابن يقطر از نسبت دادن به مادرش منظورى داشت كه پوشيده نيست
پسر مرجانه ، هم فرمان داد، تا ابن يقطر را از بالاى بام به زير انداختند و استخوانهايش بشكست ، ولى هنوز رمقى در تنش باقى بود كه قاضى كوفه سرش را از تن جدا كرد!