3%

سفارت و شهادت

حنظله ، شبامى است شباميان تيره اى از قبيله همدان هستند. همدانيان همگى از دوستان وفادار على بشمارند و جان بر كف در راه على و آل على آماده بودند. حنظله از بزرگان قوم به شمار مى رفت سخنورى دانا و دليرى توانا بود. قارى قرآن بود و رهبرى قوم خود را بر عهده داشت حنظله از كوفه به سوى حسين رهسپار شد و پيروى حسين را به جاى رهبرى قوم خويش برگزيد؛ هر چند ياران حسين هر كدام رهبر بشريت بوده اند.

حنظله در كربلا به حسين پيوست و چشمش بر دست حسين بود و گوشش ‍ بر فرمان وى با يزيديان سه گونه جهاد كرد: جهاد سياسى ، جهاد سخنورى ، جهاد جان بازى پس شربت شيرين و گواراى شهادت را با لب تشنه بنوشيد و سيراب جاودانى گرديد. حسين ، حنظله را به منصب سفارت برگزيد. اين پست سياسى را بدو محول گردانيد. وى در ميان حسين و سپاه يزيد، به رفت و آمد پرداخت و در فعاليت هاى سياسى كوشش كرد و كوتاهى نداشت ، ولى نتيجه اى نگرفت و نتوانست عمر سعد و سربازانش را از راه كج باز دارد و به راه راستشان آورد. آن سخنور توانا، آن يل ارجمند، روز شهادت شرفياب شد و اجازه گرفت و به ميدان رفت و دومين جهاد خود را آغاز كرد به پند گويى و موعظه هم شهريان پرداخت و چنين گفت :

اى مردم ! بر شما مى ترسم كه سرانجامى داشته باشيد مانند سرانجام قوم نوح ! سر انجام قوم عاد! سرانجام قوم ثمود! سرانجام ظالمان و ستم كارانى كه از پس آن ها آمدند! بدانيد كه خداى بر بندگانش ظلم نخواسته و كيفر ظالمان و ستم كاران را خواهد داد.

اى مردم ! از روز رستاخيز بترسيد، روزى كه به جز خداى پناهى نداشته باشيد. كسى كه اسير خواهش دلى باشد، هيچ كس نمى تواند هدايتش كند. اى مردم ! از كشتن حسين بترسيد كه عذاب الهى كيفر شما خواهد بود. آن كه دروغ بگويد، سياه بخت خواهد شد.

در اين هنگام ، پيشواى شهيدان ، حنظله را ندا داده فرمود:« اين مردم ، وقتى شايسته عذاب الهى شدند كه دعوت تو را به حق ، رد كردند و در برابر تو ايستادگى كرده جفاجويى پيشه ساختند و ريختن خون تو و يارانت را روا شمردند! كنون حال ايشان چگونه خواهد بود كه دستشان تا مرفق در خون برادران پارساى تو فرو رفته و انسان كشى را پيشه كردند!» .

حنظله عرض كرد: فدايت شوم راست مى گويى آيا ما به سوى خدا مى رويم و خود را به برادران شهيدمان مى رسانيم ؟!

پيشواى شهيدان پاسخ داد:« شتاب كن به سوى چيزى كه از دنيا و آن چه در اوست بهتر و برتر است و برو به سوى زندگى و ثروتى كه بى زوال و جاويدان است و فانى نخواهد شد» .

حنظله گفت : اى ابا عبدالله ! سلام بر تو و درود و رحمت حق بر تو و بر دودمان تو باد. خداى ، ما را در بهشت هم نشين تو گرداند.

پيشواى شهيدان فرمود:« آمين ، آمين» . و اين مژده اى بود براى حنظله

پس حنظله شمشير بر كشيد و بر سپاه كوفه زد و به جان بازى پرداخت ؛ تيغ مى زد و مى شكافت و پيش مى رفت يزيديان ، محاصره اش كرده ، گردش را گرفتند و به قتلش رسانيدند. حنظله به آرزوى خود رسيد و با حسين در بهشت هم نشين گرديد.

هم نشينان حسين در بهشت اينانند؛ كسانى كه از دار و ندار خود گذشته و هم چون حسين ، همه را در راه خدا فدا كردند. كسانى كه خودخواهى را كنار گذاردند، تمايلات شخصى را كنار گذاردند، به دنبال نام نرفتند، ولى خداى ،آنان را نامور ساخت