8%

حکایت10

یکی از علما خورنده بسیار داشت و کفاف اندک یکی را از بزرگان که در او معتقد بود بگفت ، روی از توقع او درهم کشید و تعرّض سؤال از اهل ادب در نظرش قبیح آمد

زبخت روی ترش کرده پیش یار عزیز

مرو که عیش بر او نیز تلخ گردانی

به حاجتی که روی تازه روی و خندان رو

فرو نبندد کار گشاده پیشانی

نانم افزود و آبرویم کاست

بینوایی به از مذلت خواست

بِئس المطاعِمُ حینَ الذُلِّ تَکسِبُها

القِدرُ مُنْتَصَبٌ وَ القَدرُ مَخفوضٌ