هنگامى كه سپاهيان اسلام به نزديكى سپاه دشمن رسيدند و از انبوه سپاه دشمن و تجهيزات نظامى و نيروهاى رزمى و پشتوانه هاى اقتصادى آنها آگاه شدند، ترس و وحشت زائد الوصفيث سراپاى آنها را فراگرفت به گونه اى كه هر لحظه به دنبال شانه خالى كردن از زير بار مسؤ وليت جنگ بودند و از بيم و ترش اشك از چشمانشان سرازير شده و از خداوند جهت ثبات در برابر دشمن يارى و كمك طلب مى كردند.
اين وضعيت همچنان ادامه داشت تا اينكه خداوند اين آيه را نازل فرمود: (إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ * وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَىٰ وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ )(۶۷) .
و نيز در آيه ديگرى به يكى ديگر از الطاف خفيه الهى اشاره فرمود: آنجا كه مى فرمايد:
( إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ ) (۶۸) .
امدادهاى غيبى به طور مرتب بر سپاهيان اسلام نازل مى شد و از جمله امدادهاى غيبى و كمكهاى خداوند به رزمندگان همانا آماده نمودن زمينهاى شنزار بود كه در منطقه جنگى قرار داشت، اين زمينها براى جنگيدن مناسب نبود چون ممكن بود كه در هنگام نبرد پاهاى رزمندگان در خاك و شنهاى نرم فرو رفته و در نتيجه از كارآيى لازم برخوردار نباشند.
خداوند باران رحمت را فرستاد تا هم آنان را از كسالت روحى و معنوى درآورد، و هم زمين شنزار را براى عرصه نبرد آنان آماده نمايد(۶۹) .