يكی ديگر از غزوات پيامبر كه آن هم بدون درگيری و خونريزی پايان يافت غزوه بدر الموعد يا بدر الاخری است و آن چنين بود كه ابوسفيان پس از پايان گرفتن جنگ احد مسلمانان را تهديد كرده بود كه سال ديگر در همين موقع دوباره به جنگ شما خواهم آمد چون آن موعد مقرر رسيد، پيامبر برای نشان دادن قدرت مسلمانان خواست پيش دستی كند و پيش از آمدن سپاه ابوسفيان به منطقه بدر كه وعده گاهشان بود برود.
پيامبر و مسلمانان مقدمات حركت به سوی بدر را فراهم كردند.
در اين هنگام شخصی به نام نعيم بن مسعود از مدينه به مكه رفت و ابوسفيان از وی اخبار مدينه را پرسيد، او گفت: در حالی مدينه را ترك كرده است كه مسلمانان آماده حركت به سوی بدر بودند، ابوسفيان كه آرزو می كرد مسلمانان به آنجا نروند و او هم نرود و درگيری نباشد ولی همه جا شايع شود كه مسلمانان به وعده گاه نيامدند، او به نعيم بن مسعود گفت كه به مدينه برگردد و مسلمانان را از قدرت قريش بترساند و آنان را وادار كند كه به بدر نروند و قول داد كه اگر موفق شود بيست شتر به او بدهد.
نعيم بن مسعود به سرعت به مدينه بازگشت و به طور مرتب تواناييهای قريش را به رخ مسلمانان كشيد و توصيه كرد كه به بدر نروند، در اين هنگام بعضی از مسلمانان سست شدند و سخن نعيم را تصديق كردند، خبر به پيامبر رسيد آن حضرت به رفتن اصرار كرد و فرمود اگر كسی هم نيايد خودم به تنهايی می روم،( ۸۷ ) سخن پيامبر رعب و وحشت را از مسلمانان برطرف كرد و آنان از روی علاقه حاضر به رفتن شدند و بر ايمانشان افزوده شد و پيامبر دستور حركت داد و پرچم سپاه را به علی بن ابی طالبعليهالسلام سپرد.( ۸۸ )
آنها به منطقه بدر رفتند و در آن زمان آنجا بازاری برپا بود، هشت روز ماندند و خبری از ابوسفيان نشد و ابوسفيان با لشكر خود تا مرالظهران آمد ولی چون خشكسالی بود ترجيح داد كه از همانجا بازگردد و برگشت و مسلمانان سود بسياری از بازار بدر بردند و بدون درگيری به مدينه بازگشتند.( ۸۹ ) خداوند درباره ايجاد رعب و وحشت توسط نعيم بن مسعود در ميان مسلمانان و تسليم شدن آنان و رفتن به وعدگاه و سود بردن از آنجا چنين می فرمايد:
( اَلَّذينَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ ايمانًا وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوآءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ ) (آل عمران/۱۷۳-۱۷۴)
« كسانی كه مردم به آنها گفتند كه مردم (مكه) برای جنگ با شما گرد آمده اند از آنها بترسيد، ولی بر ايمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نيكو پشتيبانی است، پس با نعمت و فزونی و بخششی از خدا بازگشتند در حالی كه هيچ بدی و گزندی به ايشان نرسيد و خوشنودی خدا را پيروی كردند و خدا صاحب فضل بزرگ است.»