10%

اعلام برائت از مشركان

با تلاش چندين ساله پيامبر و مسلمانان، شرك و بت پرستی در حجاز رونق خود را از دست داد و بيشتر اعراب مسلمان شدند، ولی هنوز مشركانی بودند كه باورهای قبلی خود را حفظ كرده بودند، و پيامبر با بعضی از آنان پيمان عدم تعرض بسته بود، در موسم حج هم مسلمانان و هم مشركان شركت می كردند و هر كدام مطابق با عقيده خود مراسم را به جای می آوردند.

در سال نهم هجرت پس از غزوه تبوك و مسلمان شدن بسياری از قبايل عرب، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از جانب خداوند مأمور شد تا ريشه شركت و بت پرستی را در حجاز بكند و آياتی از سوره توبه نازل شد كه در آن از مشركان اعلام بی زاری شده بود.

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ابوبكر را مأمور كرد كه آن سال در مراسم حج حاضر شود و آيات مربوط به برائت از مشركان را بخواند و اعلام كند كه از اين پس هيچ مشركی حق ندارد وارد مكه شود، و تمام پيمانها ميان مسلمانان و مشركان لغو می شود.

ابوبكر با اين مأموريت به راه افتاد، هنوز فاصله زيادی از مدينه دور نشده بود كه پيك الهی نازل شد و به پيامبر دستور داده شد كه اعلام برائت از مشركان يا بايد توسط خود تو و يا به وسيله مردی از خاندان تو انجام گيرد.( ۱۷۹ )

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علیعليه‌السلام را خواند و اين مأموريت را به او داد. او به راه افتاد و در ذوالحليفه به ابوبكر رسيد. ابوبكر پرسيد: آيا مأموريتی داری؟ علیعليه‌السلام گفت: به دستور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بايد سوره برائت را در مراسم حج من بخوانم.( ۱۸۰ )

در موسم حج آن سال علیعليه‌السلام در روز عيد قربان، مردم را ندا داد و سوره برائت را خواند و پيام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را چنين به مردم اعلام كرد: ای مردم! كافر به بهشت وارد نمی شود و پس از اين سال مشرك حق ندارد در مراسم حج شركت كند، و هيچ كس نبايد به طور عريان طواف كند و هر كس كه با پيامبر پيمانی دارد تا پايان مدت آن محترم است و چهار ماه مهلت داده می شود كه هر كس به ديار خود برگردد، از آن پس ديگر هيچ مشركی امان ندارد.( ۱۸۱ )

اكنون چند آيه نخست سوره برائت را كه سوره توبه هم خوانده می شود، مورد تدبر قرار می دهيم:

( بَرأَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهآ إِلَی الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ فَسيحُوا فِی الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوآا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَ أَنَّ اللّهَ مُخْزِی الْكافِرينَ ) (توبه/۱-۲)

«اين، برائت از سوی خدا و پيامبر اوست به سوی كسانی از مشركان كه شما با آنان پيمان بسته ايد. پس (ای مشركان) چهار ماه در زمين بگرديد وبدانيد كه شما عاجز كننده خدا نيستيد و اينكه خدا خوار كننده كافران است.»

در آغاز اين سوره به طور آشكار پيمانهايی را كه با مشركان بسته شده بود، لغو می كند و از مشركان بيزاری می جويد و می فرمايد: اين برائتی است از سوی خدا و رسول از آن گروه از مشركان كه با آنها پيمان داريد؛ يعنی پيمان آنها لغو می شود و دليل آن هم همان پيمان شكنی مشركان است.

البته آن گروه از مشركان كه پيمان شكنی نكرده بودند مانند بنی كنانه و بنی ضمره، پيمان آنها محترم بود، اين مطلب در چند آيه بعد گفته خواهد شد و همين استثنا دليل روشنی است بر اينكه برائت از مشركان و لغو پيمان آنها به سبب پيمان شكنی و خيانت آنها به مسلمانان می باشد و چون در اسلام غدر و حيله وجود ندارد آشكارا لغو پيمان را اعلام می كند.

در آيه بعد به آنها چهار ماه مهلت می دهد كه تكليف خود را روشن كنند يا مسلمان شوند و يا آماده جنگ باشند.

( وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهآ إِلَی النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاْءَكْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَریآءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوآا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَ بَشِّرِ الَّذينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَليمٍ إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوآا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ ) (توبه ۳-۴)

«و اين اعلامی از سوی خدا و پيامبر او بر مردم در روز حج اكبر است كه همانا خدا و پيامبر او از مشركان بيزارند، پس اگر توبه كرديد به سود شماست و اگر روی گردان شديد بدانيد كه شما عاجز كننده خدا نيستيد و كسانی را كه كافر شدند به عذابی دردناك مژده بده.

مگر كسانی از مشركان كه با آنان پيمان بسته ايد آنگاه آنها چيزی تان نكاسته اند و به ضرر شما كسی را كمك نكرده اند، پس با آنان پيمانشان را تا پايان مدتشان به پايان برسانيد، همانا خداوند پرهيزگاران را دوست می دارد.»

دنباله همان مطلب قبلی در اعلام برائت از مشركان و لغو پيمان آنهاست كه در اين آيه به طور رسمی به همگان اعلام می شود. می فرمايد: اين اعلامی از سوی خدا و پيامبر او بر مردم در روز حج اكبر است كه خدا و پيامبرش از مشركان بيزار هستند يعنی امانی كه به آنها داده شده بود برداشته می شود.

از آن روز به بعد تا چهار ماه مشركان مهلت دارند كه وضعيت خود را روشن كنند، پس از سپری شدن اين مهلت با آنها جنگ خواهد شد تا ريشه شرك خشكيده شود.

در ادامه آيات خطاب به مشركان اظهار می دارد كه اگر شما در اين مهلت توبه كرديد و اسلام را پذيرفتيد، اين به سود شماست چون در امان خواهيد بود، ولی اگر از اسلام روی گردان شديد، بدانيد كه شما خدا را عاجز نخواهيد كرد و خدا می تواند شما را مؤاخذه كند، سپس به پيامبر می فرمايد كه كافران را به عذابی دردناك مژده بده، يعنی مشركان، هم در اين دنيا امان ندارند و هم در آخرت به عذاب خدا گرفتار خواهند شد.

در آيه بعدی آن گروه از مشركان را كه پيمان شكنی نكرده اند و به دشمنان اسلام كمك نرسانيده اند، از اين برائت استثنا می كند و اعلام می كند كه پيمان آنها لغو نمی شود و تا وقت مقرری كه در آن پيمان آمده ادامه خواهد يافت و به مسلمانان دستور می دهد كه پيمان آنها را تا سرآمد مدت تعيين شده محترم بشمارند و متعرض آنان نشوند كه خدا پرهيزگاران را دوست دارد و يكی از نشانه های تقوا اين است كه انسان به عهد و پيمان خود پای بند باشد.

البته در ميان مشركانی كه پيامبر با آنها پيمان بسته بود گروههای اندكی پيمان خود را حفظ كردند مانند بنی كنانه وبين ضمره كه به پيمان خود باقی ماندند و دشمنان اسلام را ياری نكردند. پيامبر نيز مأموريت يافت كه پيمان آنها را محترم بشمارد.

( فَإِذَا انْسَلَخَ الاْءَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلوةَ وَ اتَوُا الزَّكوةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ ) (توبه ۵)

«پس چون ماههای حرام تمام شود، مشركان را در هر كجا كه پيدا كرديد بكشيد و آنها را بگيريد و محصورشان كنيد و همه جا در كمين آنها بنشينيد، پس اگر توبه كردند و نماز را به پاداشتند و زكات را دادند پس راه آنها را باز كنيد، همانا خداوند آمرزنده بخشايشگر است.»

در آيات پيش گفته شد كه مشركان فقط چهارماه مهلت دارند كه وضعيت خود را روشن كنند. اينك در اين آيه چگونگی برخورد با مشركان را پس از سپری شدن مهلت يادشده كه چهارماه حرام است، بيان می كند.

نمی توان گفت كه منظور از ماههای حرام در اينجا همان ماههای حرام اصطلاحی است چون در آن صورت، مهلت مقرر در پايان ماه محرم تمام می شود كه جمعاً يك ماه و بيست روز می شود و چهار ماه تمام نخواهد بود، بلكه منظور از حرام بودن آن چهار ماه، حرمتی است كه در همين آيات ذكر شد و اينكه نبايد در آن چهار ماه با مشركان جنگيد و آنها آزادند كه هر كجا خواستند رفت و آمد كنند و اگر آغاز مهلت مقرر را روز عيد قربان بگيريم بدون توجه به مسأله «نسيئی» اين چهار ماه حرام در دهم ربيع الثانی تمام می شود.

به هر حال در اين آيه به مسلمانان دستور می دهد كه به آنها امان ندهيد و اگر از همان آغاز، از پذيرش اسلام سرباز زدند كشته شوند و اگر ديديد كه در ترديد هستند و احتمال دارد كه با اندكی تأمل مسلمان شوند آنها را تحت نظر داشته باشيد تا وضعشان مشخص گردد، پس اگر توبه كردند و مسلمان شدند و نماز خواندند و زكات دادند، در اين صورت آنها را رها كنيد و راهشان را باز كنيد؛ آنها هم حقوقی مانند ساير مسلمانها دادند و خدا آمرزنده و مهربان است يعنی شرك قبلی آنها را می بخشد.