حميرى، از ابوالبخترى، از امام صادق، از امام باقر، از امام سجادعليهمالسلام نقل كرده كه فرمود: عده اى نزد على بن ابى طالبعليهالسلام آمده از كمى باران شكايت كردند و گفتند: اى اباالحسن! در طلب باران، براى ما دعاهايى بكن.
علىعليهالسلام ، به حسينعليهالسلام فرمود: در طلب باران براى ما دعاهايى بكن.
حسينعليهالسلام (رو به خدا آورده) عرض كرد: بارالها! اى بخشنده خيرات از چشمه هايش! و اى نازل كننده رحمت ها از كان هايش! و اى روان كننده بركات بر اهلش! باران فريادرس از توست و تو فريادرس و پناهى، ما خطاكار و اهل گناهيم و تو آمرزش خواه آمرزنده اى، هيچ معبود به حقى جز تو نيست، بارالها! آسمان را در اين لحظه بر ما سرشار ببار و از باران پى در پى و پرريزش، بارانى فريادرس، گشايش دهنده فراگير، پيوسته، گوارا، حاصلخيز و فراوان، پرموج، پرخروش، ريزان، تند و سخت، روان، سيل آسا، پردامنه، لبريزساز چشمه ها و آبگيرها ما را سيراب فرما، بارانى كه بر چهره زمين راه افتاده، يكى ديگرى را پيش براند و دانه اى از پى دانه ديگر رسد، برقش بى بار و رعدش دروغين نباشد، تا با آن بندگان ناتوانت را نيرو بخشى و زمين هاى مرده را زنده كنى، و ارتفاعات تپه ها و بلندى ها را شاداب سازى و منت هايت را بر ما ببخشايى، آمين اى پروردگار جهانيان!»
آن بزرگوار نيايش خود را به پايان نبرد مگر اينكه خداى متعال باران پربار آسمان را بر آنان نازل كرد.
از سلمان پرسيدند: اى ابا عبدالله! آيا اين دعاها را به او آموخته اند؟
سلمان گفت: واى بر شما! چرا سخن رسول خداصلىاللهعليهوآله را به ياد نمى آوريد كه فرمود: هر آينه خدا فروغ هاى حكمت را بر زبان اهل بيت من روان ساخته است.(۱۲۰)