باب سوم از ابواب رحمت انفاق در راه خداست از آنچه خداوند به او لطف فرموده ؛چه مال باشد و چه علم و چه قوت و قدرت كه به قوت خود اعانت كند ضعيف را. مثلا دست كورى را بگيرد و او را به مقصدش برساند، و اعانت كند مسافر يا غير مسافر را براى برداشتن متاعش ، يا دفع كند شر ظلم ظالم را از مظلوم و امثال آن و چه وجاهت و آبرو و اعتبار باشد كه خداوند به او لطف كرده است ، كه سعى كند بر برآوردن حاجت دينى خود، يا دفع كند غيبتى يا تهمتى را از برادر دينى
تمام اينها و امثال اينها انفاق است از آنچه خدا روزى فرموده است و داخل است در معنى كلام الله مجيد در اول سوره بقره كه فرمود:( وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ) - يعنى : از آنچه ما روزى داديم به آنان انفاق مى كنند - و امام عسكرىعليهالسلام بيان فرموده است
و چنانكه از كلمات امام صادقعليهالسلام در روايت تحف العقول استفاده مى شود، اقسام انفاق پنج قسم است و هر قسمى چند وجه مى شود:
اول : انفاق بر شخص خودش مى باشد.
دوم : انفاق بر كسى كه واجب النفقه مى باشد.
سوم : انفاق در اداى ديون
چهارم : انفاق در صِلات و احسانات
پنجم : ساير انفاقات واجبه لازمه
اما قسم اول ، پس انفاق در لوازم شخصى خود و رفع احتياجات خود از خوردن و آشاميدن و لباس پوشيدن و زن گرفتن و خدمتكار گرفتن و بخششهاى او در امورى كه محتاج است مثل آنكه اجيرى بگيرد براى اصلاح لوازم خود يا حمل ، يا حفظ و نگهدارى متاعى و امثال اينها.
اما قسم دوم ، پس انفاقات بر فرزندان و پدر و مادر و همسر و مملوكش است و اين انفاق در حال وسعت يا شدت بر او لازم است
اما قسم سوم ، پس زكات واجب و حج واجب و انفاق در جهاد واجب است اما قسم چهارم ، صله و احسان است به كسانى كه مافوق او هستند و به قوم و خويش و مؤ منين و صدقات و احسانات به اهلش
اما قسم پنجم ، پس اداى دين و اداى عاريه و قرض دادن و پذيرايى مهمان كه واجب است در طريقه و سنت پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم .
بدان كه : انفاق محكوم مى شود به احكام خمسه :
اول : واجب ؛ و آن دادن خمس و زكات و انفاق بر كسانى است كه واجب النفقه او مى باشند و اداى ديون و مواردى كه انجام واجبى از واجبات يا ترك حرامى از محرمات متوقف باشد بر انفاق مال به طورى كه بدون آن نشود و مانند اينها.
دوم : مستحب ؛ مثل صدقات و احسانات و بعضى از درجات صله رحم و توسعه بر عيال و در راه اقامه مستحبات و غير اينها.
سوم : مباح ؛ و آن انفاق در موارد حلال است كه فعل و ترك آن مساوى باشد.
چهارم : مكروه ؛ و آن انفاق در مواردى است كه ترك آن در نظر شارع راجح باشد.
پنجم : حرام ؛ و آن انفاق در مصارف حرام و در راه اماته حق و احياى باطل و ترك واجب و فعل حرام و امثال اينها مثل اسراف و تبذير و در راه ترويج باطل و اهل بدعت و ضلالت و ساختن و خريدن و درست كردن آلات لهو و لعب مثل تار و طنبور و نى و دف و طبل و كمانچه و سرنا و پيانو و امثال اينها.
در كتاب مستدرك ج ٢/٣٢٠ نقل كرده از ثقه جليل و متكلم فقيه نبيل ابو محمد الفضل بن شاذان نيشابورى - كه از بزرگواران اصحاب عسكريينعليهماالسلام بوده است و ١٨٠ كتاب تصنيف كرده - در كتاب غيبت خود به سند صحيح روايت كرده از سعيد بن جبير از عبدالله بن عباس از رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم كه در خطبه شريفه حجه الوداع در علامتهاى آخرالزمان فرمود:
ظاهر مى شود شطرنج و نرد و طبل و زنهاى مغنيه (غنا خواننده) و آلات طرب و تار و طنبور و دف و امثال اينها. و مردم ميل به اينها مى كنند و تحصيل اينها مى نمايند. آگاه باشيد! هر كس اعانت كند صاحبان اينها را به چيزى از درهم و دينار و لباس و خوراك يا غير آن ، پس گويا با مادر خود هفتاد مرتبه در ميان خانه كعبه زنا كرده و در اين هنگام مسلط مى شوند بر آنان اشرار...
در وسائل در ابواب مكاسب محرمه متجاوز از پنجاه روايت در مذمت و حرمت آلات لهو و لعب و استماع آن نقل كرده است و در مستدرك متجاوز از چهل روايت در اين باب نقل كرده است
و در اين باب چند فصل است :