5%

٣ - توبه كننده محبوب خدا مى شود:

خداوند كسانى را كه از صميم دل از گناه پشيمان مى شوند و به درگاه او توبه مى كنند، دوست مى دارد. چنان كه فرمود:( إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ ) (٦٨٨) و آثار فراوان ديگر كه در آيات و روايات بيان شده است

موانع نجات

پس از پايان يافتن بحث عوامل نجات ، اشاره اى كوتاه به موانع نجات ، خالى از فايده نيست موانع نجات را مى توان در دو عامل اساسى خلاصه كرد:

١ - گناه

درباره گناه به تفصيل بحث شد. نكته قابل اشاره اين است كه گناه و معصيت ، بزرگترين و مهم ترين اسباب ورود به جهنم به شمار مى رود و مى توان گفت همه اسباب شقاوت ، ذيل اين واژه قرار مى گيرند. ولى قرآن تنها به اين عنوان بسنده نكرد و عوامل ديگرى را نيز يادآور است تا شايد ا نسان متذكر شود و به خود آيد.

خداوند درباره عامل گناه مى فرمايد:

( وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ ) (٦٨٩)

( وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا ) ،(٦٩٠)

و نيز مى فرمايد:

( إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى ) .(٦٩١)

همانگونه كه ملاحظه شد، اين آيات به طور كلى گناه را موجب هلاكت معرفى كرده اند. در برخى ديگر از آيات ، به گناهان خاصى اشاره شده و آنها را عامل ورود به جهنم مى داند؛ مانند: قتل عمد مومن، (٦٩٢) زراندوزى ،(٦٩٣) دشمنى و مخالفت با خدا و رسول ،(٦٩٤) تكبر،(٦٩٥) شرك و بت پرستى ،(٦٩٦) استهزاى ارزشها،(٦٩٧) ظلم و ستم ،(٦٩٨) آرزوهاى دور و دراز،(٦٩٩) غفلت زدگى ،(٧٠٠) فرار و تخلف از جهاد،(٧٠١) كفر نعمت ،(٧٠٢) دنياطلبى ،(٧٠٣) پيروى از شيطان، (٧٠٤) پنهان سازى حق و دين فروشى ،(٧٠٥) تكيه بر ستمگران ،(٧٠٦) فراموشى قيامت ،(٧٠٧) تصرف مال يتيم ،(٧٠٨) ترك نماز،(٧٠٩) رباخوارى ،(٧١٠) عيبجويى ،(٧١١) اسراف و تبذير،(٧١٢) كفر و نفاق(٧١٣)

٢ - كفر

اگر چه كفر را به عنوان يكى از گناهان برشمرديم ؛ ولى از آن جهت كه در مقابل ايمان قرار دارد و از بزرگترين گناهان به شمار مى آيد، جداگانه و به اندازه بيان ، تنها يك روايت به آن مى پردازيم :

علامه طباطبايىرحمه‌الله بر آن است كه كفر همانند ايمان مراتبى دارد كه از نظر آثار، اختلاف بسيار دارند و در تاييد اين مطلب ، روايتى ذكر مى كند.

زبيرى مى گويد: به حضرت صادقعليه‌السلام عرض كردم وجوه «معانى» كفر در قرآن را براى من بيان فرماييد.

حضرت فرمود: «كفر در كتاب خدا پنج صورت دارد: كفر انكار كه ، خود بر دو قسم است : كفر ترك دستورات خدا، كفر بيزارى و كفر نعمت كفر انكار، انكار خداوندى خدا است و اين ، عقيده كسانى است كه معتقدند نه خدايى در كار است و نه بهشتى و دوزخى و اين عقيده به دو دسته از بى دينها مربوط مى شود كه به آنها دهرى مذهب مى گويند؛ همان هايى كه مى گويند:( وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ ) ،(٧١٤) و اين آيينى است كه از روى خوشآمد واژه استحسان و بدون هيچ گونه تحقيقى براى خود ساخته اند.

خداوند مى فرمايد:إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ (٧١٥) ( إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ .) (٧١٦) اين يكى از دو وجه كفر انكار است

صورت دوم ، انكار از روى معرفت است و آن ، اين است كه منكر مى داند مطلب حق است و نزد او ثابت شده ؛ ولى باز انكار مى كند.

خداوند در اين باره مى فرمايد:

( وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا) (٧١٧) و( وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ) .(٧١٨)

صورت سوم از كفر، كفران نعمت است و اين همان است كه خداوند از حضرت سليمان نقل مى كند:

( هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ) .(٧١٩)

و باز مى فرمايد( وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ) (٧٢٠) و نيز مى فرمايد:( فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُو نِ). (٧٢١)

صورت چهارم از كفر، ترك اوامر خدا است و اين همان است كه خداوند درباره اش فرمود:

( وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ) .(٧٢٢)

در اين آيه ، خداوند آنها را به سبب ترك دستورش به كفر نسبت داده و ايمانشان را نپذيرفته است از اين رو مى فرمايد:( فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ) (٧٢٣)

صورت پنجم از كفر، كفر برائت «بيزارى» است و اين همان است كه خدا از قول ابراهيمعليه‌السلام نقل مى كند:( كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ. ) (٧٢٤)

در اينجا منظور از كفر بيزار شدن است

خداوند درباره ابليس و بيزارى او از اتباعش در روز قيامت مى فرمايد:

إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ ،(٧٢٥)

( إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا ) (٧٢٦)

يعنى از يكديگر بيزار خواهيد شد.(٧٢٧)

در پايان اين روايت ، علامه طباطبايىرحمه‌الله مى نويسد:

اين روايت بيان مى كند كه كفر داراى شدت و ضعف و درجات است(٧٢٨)