با توجه به مطالبى كه گذشت ، اين پرسش پيش مى آيد كه چگونه ممكن است خداى عادل ، گناه آدم و پيامدهاى آن را به حساب ما، كه در آن هيچ نقشى نداشته ايم ، بگذرد؟
مسيحيان در پاسخ به اين پرسش نظريه هاى مختلفى مطرح كرده اند؛ مانند نظريه آرمينيوس ، نظريه واقع گرايانه ، نظريه نمايندگى ، نظريه شخصيت گروهى و نظريه هاى فراوان ديگر كه مادر اين جا تنها به توضيح سه نمونه از آنها مى پردازيم
١ - نظريه نمايندگى :
بنابراين نظريه ، «آدم نماينده نژاد انسانى است و به همين دليل ، گناه او به حساب تمام انسان ها گذارده مى شود.»(٩٧)
چالز هورن در اين باره مى نويسد:
گناه آدم بنابر واقعيت هم بستگى نژاد انسان و نيز بر طبق اصل «نمايندگى » به همه مردم منتقل شده است(٩٨) آدم نماينده تمام مردم گناهكار است و همه به علت گناه آدم ، از طبيعت گناه آلود برخوردارند كه هر نوع گناهى از آن سرچشمه مى گيرد.(٩٩)