11%

هدف از آفرينش انسان

علامه طباطبايىرحمه‌الله ، درباره حقيقت وجود آدمى و هدف از آفرينش ‍ او و مسيرى كه او را به هدف مى رساند، در موارد متعددى به بحث و بررسى پرداخته است يكى از آن موارد، در تفسير اين آيه شريفه است :

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْلَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْإِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ .) (٤٤٣)

از اين آيه فهميده مى شود كه گمراهى و هدايت دو واژه متقابلند و تنها در پيمودن راه تحقق مى يابند. كسى كه همواره مراقب است از وسط جاده حركت كند به نقطه اى كه جاده به آن منتهى مى شود مى رسد و آن نقطه ، همان غايت مطلوبى است كه هدف هر انسان سالكى رسيدن به آن است ؛ چنين كسى را هدايت شده مى گويند. بر عكس ، اگر در اين باره سهل انگارى كند و از وسط جاده به اين طرف و آن طرف متمايل شود، به تدريج گمراه شده و در نتيجه مطلوب ، از او فوت مى شود؛ به چنين كسى گمراه گفته مى شود.

پس اين آيه شريفه براى انسان هدفى فرض كرده كه همه به سوى آن در حركتند؛ ولى بعضى مراقبند از مسيرى كه به آن هدف مى انجامد، منحرف نشوند و به هدف برسند و برخى ديگر از آن مسير منحرف مى شوند و به آن هدف نمى رسند.

بنابراين ، قرآن كريم ، انسان ها را به سعادت و نيك فرجامى دعوت مى كند و مى فرمايد كه گمشده شما انسان ها در نزد خداى سبحان است ، هر كس به درگاهش هدايت شود به آن مى رسد و هر كس گمراه گردد، از آن محروم مى شود.

( يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ ) ،(٤٤٤) ( أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّـهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) ،(٤٤٥) ( أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ، ) (٤٤٦) ( فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ) (٤٤٧) ( وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَـٰئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ) .(٤٤٨)

خداوند در اين آيات بيان مى دارد كه همه انسان ها خواه و ناخواه به سوى خدا گام برمى دارند، كه در اين مسير، برخى راهشان كوتاه ، رشد و رستگاريشان مسلم است و بعضى ديگر، راه هايشان طولانى و غيرمنتهى به سعادت است كه نتيجه آن هلاكت و نابودى است

خلاصه آن كه خداوند سبحان ، در اين آيه براى اهل ايمان راهى را فرض ‍ كرده كه در آن هدايت آنان است براى ديگران هم راهى را تقدير كرده كه در آن ضلالت آنها است از اين كه با جمله عليكم انفسكم مؤ منان را به پرداختن به نفس خود امر كرده ، به خوبى فهميده مى شود كه راهى كه به سلوك آن امر فرموده ، همان نفس مومن زيرا وقتى گفته مى شود زنهار راه را گم نكن ، معنايش نگهدارى خود راه است ، نه جدا شدن از راهروان

پس در اين جا هم كه مى فرمايد: زنهار كه نفس هايتان را از دست دهيد، معلوم مى شود نفس ها همان راه هستند نه راهرو. چنان كه نظير آن معنا در اين آيه زير هم به چشم مى خورد:

( وَأَنَّ هَـٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ) (٤٤٩)

بنابراين ، از اين كه خداوند در مقام تحريك به حفظ راه هدايت ،مؤ منان را به ملازمت نفس خود امر مى كند، معلوم مى شود كه نفس مومن همان طريقى است كه بايد آن را سلوك نمايد. نفس مومن راه هدايت او است و او را به پروردگار و سعادتش مى رساند. پس آنچه را كه آيه مورد بحث به روشنى بيان كرده است ، آيات زير به اجمال به آن پرداخته اند:

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿ ١٨ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴿ ١٩ لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۚ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ ). (٤٥٠)

در اين آيات ، خداوند دستور مى دهد كه نفس را زير نظر بگيريد و اعمال صالح او را كه سرمايه و توشه فرداى اوست مراقبت كنيد؛ زيرا براى نفس ، امروز و فردايى است و نفس ، هر آنى در حركت و در طى مسافت است كه سرانجام سيرش خداى سبحان است ، چون در نزد خداوند سبحان ، حسن ثواب

يعنى بهشت وجود دارد.

بنابراين ، از نگاه اسلامى هدف و غايت انسان خداست و انسان عاقل نبايد هرگز او را از ياد ببرد؛ زيرا فراموش كردن هدف ، باعث از ياد بردن راه است

كسى كه خداى خود را فراموش كند، خود را نيز فراموش كرده است در نتيجه ، براى روز واپسين خود زاد و توشه اى كه مايه زندگى اش باشد نيندوخته است و اين همان هلاكت است

اما نفس از آن رو، طريق انسان به سوى خداست كه جز او چيز ديگرى وجود ندارد تا طريق انسان باشد. خود انسان است كه داراى تطورات گوناگون و درجات و مراحل متفاوت است انسان مراحل گوناگونى مانند جنينى ، كودكى ، جوانى و پيرى را پشت سر مى گذارد و پس از آن ، در عالم برزخ به حيات خود ادامه مى دهد، با اين كه در قيامت مشخص شود كه در بهشت به سر خواهد برد يا در دوزخ