خداوندا! من آن را به تو خوانده و از مخالفتت بر حذر داشتم، و ايشان را امر و نهى نمودم، اما ايشان، از پذيرش، دعوتم غافل و از ياريم باز ايستاده، و از اطاعتم كوتاهى كرده و دشمنانم را يارى نمودند.
خدايا! پس عذاب و سخط و عقابت كه شامل ستمكاران مى گردد را بر آنان فرو ريز.
17- دعاؤهعليهالسلام لدفع كيد العدو(لما اتى معاوية )
بسم الله الرحمن الرحيم، بسم الله العظيم الاكبر، اللهم سبحانك يا قيوم، سبحان الحى، الذى لايموت
اساءلك كما امسكت عن دانيال افواه الاسد، و هو فى الجب فلا يستطيعون اليه سبيلا الا باذنك اساءلك ان تمسك عنى امر هذا الرجل، و كل عدوى فى مشارق الارض و مغاربها، من الانس و الجن، خذ باذانهم و اسماعهم و ابصارهم و قلوبهم و جوارهم
و اكفنى كيدهم بحول منك و قوة و كن لى جارا منهم و من كل جبار عنيد، و من كل شيطان مريد، لايؤ من بيوم الحساب
ان ولييى الله الذى نزل الكتاب و هو يتولى الصالحين فان تولوا فقل حسبى الله لااله الاهو عليه توكلت و هو رب العرش العظيم
17- دعاى آن حضرت بر عليه دشمنش، آنگاه كه نزد معاويه رفت
بنام خداوند بخشنده مهربان، بنام خداوند برتر و والاتر، پروردگارا اى پابرجا تو از هر عيب و نقصى منزه هستى، پاك و منزه است زنده اى كه نمى ميرد.
از تو مى خواهم همانگونه كه دانيال را درون چاه از گزنده شيران نجات دادى، و به او صدمه اى نرساندند، مرا از آزار اين مرد، و هر انسان و جن كه در شرق و غرب جهان است، در امان دارى، و گوشها و چشمها و قلبها و اندامشان را در اختيار بگير.
مرا با نيرو و توانمندى خودت از كيد و مكر آنان در امان دار، و از آنان و از هر ستمگر كينه توز و هر شيطان رانده شده اى، كه به روز قيامت ايمان ندارد، در امان دار.
به درستيكه سرپرست من خداوندى است كه كتاب را نازل فرمود و نيكوكاران را سرپرستى مى كند پس اگر روى گرداندند، بگو خداوند مرا كفايت مى كند، معبودى جز او نبوده، بر او توكل كرده و او پروردگار جهانيان است.
18- دعاؤهعليهالسلام على زياد بن ابيه
اللهم خذلنا و لشيعتنا من زياد بن ابيه، و ارنا فيه نكالا عاجلا انك على كل شى ء قدير
18- دعاى آن حضرت بر عليه ابن زياد
پروردگارا! انتقام من و شيعيانم را از ابن زياد بگير، و مجازات سريعى را در مورد او به عمل آور و بما نشان بده، به درستيكه، تو بر هر كار توانائى.
19- دعاؤهعليهالسلام على رجل من بنى امية
روى ان رجلا من بنى امية اغلظ للحسنعليهالسلام كلامه، و تجاوز الحد فى السب و الشتم له و لابيه، فقال الحسنعليهالسلام :
اللهم غير ما به من النعمة و اجعله النثى ليعتبر به.
فنظر الا موى فى نفسه، و قد صار امراءة
19- دعاى آن حضرت بر عليه مردى از بنى اميه
روايت شده: مردى از بنى اميه به آن حضرت كلمات درشتى گفته، و فحش ناسزاى بسيارى را به ايشان و پدرش نسبت داد، آن حضرت فرمود:
پروردگارا! نعمتى كه به او داده اى را به عذاب مبدل كن، و او را براى عبرت ديگران زن گردان.
آن شخص بخود نظر افكند، ديد به زن مبدل شده است.
20- دعاؤهعليهالسلام لدفع شر الجار
شكار رجل الى الحسن بن علىعليهماالسلام جارا يؤ ذيه، فقال له لاحسنعليهالسلام : اذا صليت المغرب فصل ركعتين، ثم قل:
يا شديد المحال يا عزيز اذللت بعزتك جميع ما خلقت اكفنى شر فلان بما شئت
و فى رواية:
يا شديد القوى، يا شديد المحال يا عزيز، اذللت بعزتك جميع من خلقت، صل على محمد و آل محمد و اكفنى مؤونة فلان بما شئت
20- دعاى آن حضرت در دفع شر همسايه
شخصى نزد آن حضرت از آزار همسايه اش شكايت كرد، آن حضرت فرمود: بعد از نماز مغرب دو ركعت نماز بگزار، و سپس بگو:
اى آنكه كيد و مكرش قوى است، اى پايدار، با قدرتت، تمامى مخلوقانت را در اختيار خود قرار داده اى، شر فلان فرد را با هر چه مى خواهى بگير.
و در روايتى آمده:
اى نيرومند اى آنكه، مكر و كيدش قوى است، اى پايدار، با قدرتت تمامى مخلوقاتت را در اختيار گرفته اى، بر محمد و خاندانش درود فرست، و رنج فلان فرد را با هر چه مى خواهى از من دور دار.
21- دعاؤهعليهالسلام فى العوذة لوجع الرجل
عن الباقرعليهالسلام : قال: كنت عند الحسين بن علىعليهماالسلام اذ اتاه رجل من بنى امية من شيعتنا، فقال له: يا ابن رسول الله ما قدرت ان امشى اليك من وجع رجلى، قال: فاين انت من عوذة الحسن بن علىعليهماالسلام ؟ قال: يابن رسول الله و ما ذاك؟ قال:
انا فتحنا لك فتحا مبينا، ليغفر لك الله - الى قومه - و كان الله عزيزا حكيما(14)
21- دعاى آن حضرت براى درد پا
از آن حضرت روايت شده كه فرمود: نزد امام حسينعليهالسلام بودم كه فردى شيعه از بنى اميه نزد ايشان آمد و گفت:
اى پسر پيامبر بخاطر درد پا نمى توانم نزد تو بيايم، فرمود: چرا دعاى حضرت امام حسنعليهالسلام را نمى خوانى فرمود، آن كدامست؟ فرمود:
به درستيكه گشايش و پيروزى آشكارى كه براى تو فراهم آورديم، تا خداوند از گناهان گذشته و آينده تو درگذرد - تا آنجا كه فرمايد: و خداوند استوار و حكيم است(15) .
22- دعاؤهعليهالسلام فى العوذة لاصابة العين
عن الحسنعليهالسلام : ان دواء الاصابة بالعين ان يقراء:
و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم لما سمعوا الذكر و يقولون انه لمجنون و ما هو الا ذكر للعالمين(16)
22- دعاى آن حضرت در دفع چشم زخم
از آن حضرت روايت شده كه فرمود: دواء چشم زخم آن است كه بخوانى:
و آنگاه كه كافران آيات قرآن را شنيدند، نزديك بود با چشمهاى خود تو را چشم زخم زنند، و مى گويند اين شخص ديوانه است، و در حاليكه اين كتاب الهى جز تذكر و پند براى جهانيان چيز ديگرى نيست.