7%

كلمه «اخلاء» (جمع خليل) از ماده «تخلل» به معنى آميختگى و يكى شدن است(۲۶۹) دو نفر وقتى با همديگر دوست مى شوند، ولو ريشه اش مطامع باشد بالاخره با يكديگر اختلاط و مزاج روحى پيدا مى كنند و روح هايشان از همديگر متاءثر مى شود به همين دليل در آيه شريفه ، كلمه «خلاء» آمده است .

قطع نظر از ارتباط اين آيه با آيات قبلى كه در بالا بيان شد، خود اين آيه يك اصل كلى است هميشه وقتى دو نفر با يكديگر دوست مى شوند وجه مشتركى در كار است و حتما يك نوع سنخيت روحى دارند و از وجود يكديگر بهره اى مى برند. دوستى مبنا و علت مى خواهد. حكما مى گويند معلول تابع علت است ؛ تا علت هست معلول هم هست ؛ علت كه رفت معلول هم مى رود. دوستى هايى كه بر مبناى مطامع مادى است تا وقتى مى تواند ادامه داشته باشد كه پاى منافع مادى در ميان باشد؛ وقتى كه رفت علت دوستى از ميان مى رود، خصوصا اگر با آشكار شدن حقايق ، همان علت دوستى به علت دشمنى تبديل شود؛ مثلا در قيامت كه حقايق روشن مى شود شخص مى بيند همان چيزى كه در دنيا محبتش را جلب مى كرد برايش آتش آورده است ؛ يعنى همان ملاك دوستى ، ملاك دشمنى مى شود.

_________________________

۲۶۹- عده اى معتقدند خليل از ماده «خلّت » به معنى حاجت است و به دوست از آن جهت «خليل » مى گويند كه به نيازمنديهاى دوستش رسيدگى مى كند؛ يعنى به اعتبار يكى از شرايط و آداب دوستى ، به دوست ، «خليل » مى گويند؛ اما اگر خليل به اين معنا باشد، مثلا ما خدا را به اعتبار اين كه از ابراهيم عليه السلام رفع نياز مى كند، مى توانيم «خليل ابراهيم » بناميم ، ولى حضرت ابراهيم را نمى توانيم «خليل الله » بگوييم .