3%

 وَ إِذَا رَاءَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ اءَجْسَامُهُمْ وَ إِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَاءَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ اءَنَّى يُؤْفَكُونَ (۴)

«هنگامى كه آنها را مى بينى ، جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مى برد؛ و اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا مى دهى ؛ اما گويى چوبهاى خشكى هستند كه به ديوار تكيه داده شده اند هر فريادى از هر جا بلند شود بر ضد خود مى پندارند؛ آنها دشمنان واقعى تو هستند، پس از آنان بر حذر باش ؛ خداوند آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مى شوند؟»

درباره منافقان صدر اسلام ، اختلاف نظرى ميان شيعه و سنى وجود دارد؛ اهل تسنن معمولا منافقان را كه در قرآن از آن ها ياد شده و بلكه اساسا منافقان دوران پيغمبر را منحصر به منافقان مدنى (يعنى همان گروه عبدالله بن ابى) مى دانند و مى گويند: نفاق در مدينه پس از هجرت در ميان گروهى از انصار پيدا شد و تا نزديك وفات پيغمبر اكرم استمرار داشت و در اواخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ريشه نفاق به كلى از دنياى اسلام كنده شد؛ يعنى قبل از هجرت به مدينه و بعد از وفات رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم منافقى در دنياى اسلام وجود نداشت .

اهل سنت براى عدم وجود منافق در دوران قبل از هجرت ، استدلال مى كنند كه ، قبل از هرجت زمينه پيدايش منافق نبود، چون منافق در جايى پيدا مى شود كه شخص ، چاره اى جز تظاهر به اسلام نداشته باشد، حال آن كه در آن دوران ، مسلمين قدرت و حكومتى نداشتند و اكثريت با كفار قريش ‍ بودند،