هرگز نكن تعارف !
دل مى رود ز دستم ، صاحبدلان خدا را بيزار گشته عالم ، از دود و بوى سيگار سيگار دود كردن ، بيهوده و مضر است شهرى و روستايى ! از مصرفش حذر كن در جمع اهل خانه ، سيگار دود كردن دانى چرا برادر، قهرند با تو مردم بر جامعه مضر است ، سيگار خانمانسوز هر بوسه اى كه سيگار، بر غنچه لبت زد هرگز نكن تعارف ، سيگار بر لب من يك سال جمع گردد، گر پول مصرف آن آسايش دو گيتى ، تفسير اين دو حرف است حافظ اشاره فرمود، اين شعر را سرودم | | با بوى زشت سيگار، كى مى توان مدارا زيرا ز دود آن شد، آلودگى هوا را دردا كه دود سيگار، آتش زند بقا را اين دشمن جگرسوز، بيمار كرده ما را بر اهل خانواده ، ظلمى است آشكارا سيگار مى نمايد، بيگانه آشنا را تشويق كن به تركش ، افراد مبتلا را مى چيند از لبانت ، شادابى و صفا را شايستگى ندارد، معذور دار ما را مجموع پول سيگار، قارون كند گدا را از خويشتن برانيم ، سيگار جان ستان را شايد بدين وسيله ، آگه كنم شما را |
_________________________