دنيا نيرزد آن كه پريشان كنى دلى . اگر خواهى راز تو را دشمن نداند، به دوست خود هم مگو. آن چيز كه خود نمى پسندى ، براى ديگران هم مپسند. پندهاى شعرى
تعادل
دل بستگى به خداوند
در حسرت عمرعمر بگذشت به بى حاصلى و مسخرگى . چه توانى كه ز كف دادم مفت . من ندانستم و كس نيز مرا هيچ نگفت . |