قدرت عهد شباب مى توانست مرا تا به خدا پيش برد، ليك بيهوده تلف گشت جوانى ، هيهات !
آن كسانى كه نمى دانستند، زندگى يعنى چه ، رهنمايم بودند. كس مرا هيچ نگفت .
زندگى ثروت نيست ، زندگى لذت نيست .
فكر خود بودن و غافل ز جهان بودن نيست ، من نفهميدم و كس نيز مرا هيچ نگفت .
و صد افسوس كه چون عمر گذشت ، معنى اش مى فهمم .
فكر در عاقبت گناه ، عامل توبه و مصونيت است .
فكر در فناى دنيا، عامل زهد و بى رغبتى به دنيا است .
فكر در مرگ ، عامل كنترل هوسهاى نفسانى است .
فكر در احوال بزرگان ، عامل مقايسه و رشد است .
فكر در ضعف ها، عامل توكل است .
فكر در عذابهاى الهى ، عامل خوف از خداست .
فكر در تاريخ ، عامل عبرت است .
فكر در مصنوعات و آفريده ها، عامل ايمان به خداست .
فكر در سختى هاى ديگران ، عامل استقامت است .
فكر در نيكى ها و مهربانى هاى پدر و مادر، عامل احسان به آنها است . (۲۱)
_________________________
۲۱- گناه شناسى ، استاد قرائتى ، ص ۲۵۴.