با مردم اصل پاك و عاقل آميز |
| وز نااهلان هزار فرسنگ گريز |
تا نگذرى از جمع به فردى نرسى |
| تا نگذرى از خويش به مردى نرسى |
اى برادر روزوشب مشغول اندر كار باش |
| موقع كار آمده مستى مكن هشيار باش |
تا توانى مى گريز از يار بد |
| يار بد بدتر بود از مار بد |
گيرم كه خلق را به فريبت فريفتى |
| با دست انتقام طبيعت چه مى كنى |