يكى از علما مى فرمود:
روزى با اتوبوس عازم مسجد جمكران بودم ، عده زيادى از جوانها در اتوبوس بودند. يكى از جوانها كه از نظر اخلاق و ادب وضعيت خوبى نداشت ، گفت : من چهل شب چهارشنبه به جمكران رفته ام ، اما چيزى نديده ام ؟! من به آن جوان گفتم :
پاك كن ديده و آنگاه سوى آن پاك نگر
چشم ناپاك كجا، ديدن آن پاك كجا
بعد از مدتى آن جوان پيش من آمد و گفت : چشمم را پاك كردم و آن رفتارهاى ناشايست را ترك كردم و با قلب پاك و اخلاص عمل ، از عنايت آقا امام زمان «عج» حاجتم را گرفتم . (۴۹)
امام على (عليه السلام) در حال عبور از محلى ، چشمش به عده اى از جوانان افتاد، كه سخنان لغو و بيهوده مى گفتند و مى خنديدند. حضرت فرمودند: آيا نامه عملتان را با اين چيزها سياه مى كنيد؟ گفتند: يا على (عليه السلام) آيا اينها را هم مى نويسند؟
حضرت فرمود: آرى ! حتى دميدن نفس را هم مى نويسند. (۵۰)
_________________________
۴۹- مجله بشارت ، ش ۹، ص ۸۰
۵۰- داستانهاى شهيد دستغيب ، ج ۱، ص ۴۷