22%

حضرت در پايان نامه ، با جمله كوتاهى اعتراض نابجاى مردم را چنين پاسخ دادند: هيچ يك از شما جوانى عتاب را اساس اعتراض قرار ندهد، زيرا ملاك فضيلت انسان ، بزرگى سن نيست ، بلكه بر عكس ميزان بزرگى انسان فضيلت و كمال معنوى او است . (۶۴)

جوان مؤ من در بازار آهنگران

حضرت سلمان فارسى از بازار آهنگران كوفه عبور مى كرد، ديد مردم دور جوانى را گرفته اند و آن جوان بى هوش روى زمين افتاده است . چون مردم سلمان را ديدند، از او درخواست كردند كه دعايى بخواند تا جوان از حالت بى هوشى نجات يابد.

سلمان نزديك جوان آمد و او برخاست و گفت : مرا كسالت و عارضه اى نيست ، از اين بازار عبور مى كردم ، ديدم آهنگران چكش هاى آهنين مى زنند. يادم آمد كه خداوند متعال در قرآن مجيد مى فرمايد: «و لهم مقامع من حديد»(۶۵) ؛ «براى اهل جهنم چكش هايى از آتش است»، تا اين آيه را به ياد آوردم بى اختيار اين حالت به من دست داد.

سلمان به آن جوان علاقه مند شد و محبت او در دلش جاى گرفته و او را برادر خود خواند و پيوسته با همديگر معاشر بودند، تا اينكه آن جوان مريض شد و در حالت احتضار بود، سلمان به بالين وى آمد و بالاى سر او نشست .

_________________________

۶۴- جوان فلسفى ، ج ۱، ص ۱۸

۶۵- سوره حج ، آيه ۲۱