شمشيرهايى كه از خود ما بود، بر عليه ما به كار گرفتيد و آتش فتنه اى را كه دشمن مشترك برافروخته بود، بر عليه ما شعله ور ساختيد، به حمايت از دشمنانتان بر عليه پيشوايانتان به پا خاستيد بى آنكه ما در ميان شما عدالتى را بر قرار سازند. و يا اميد چيزى در آنان داشته باشيد به جز طعمه حرامى كه به شما رسانيده اند و مختصر زندگى ذلت بارى كه چشم طمع به آن دوخته ايد و شما آنگاه بر عليه ما به پا ساختيد كه نه خطايى از ما سرزده و نه عقيده و انديشه نادرستى از ما مشاهده كرده ايد».
۱۰/۴ - «فَهَلاّ لَکُمُ الْوَیْلاتُ إِذْ کَرِهْتُمُونا وَ تَرَکْتُمُونا، تَجَهَّزْتُمُوها وَ السَّیْفُ لَمْ یَشْهَرْ، وَ الْجَأْشُ طامِنٌ، وَ الرَّأْىُ لَمْ یُسْتَحْصَفْ، وَ لکِنْ أَسْرَعْتُمْ عَلَیْنا کَطَیْرَهِ الدِّبا، وَ تَداعَیْتُمْ اِلَیْها کَتَداعی الْفَراشِ، فَقُبْحاً لَکُمْ، فَإِنَّما أَنْتُمْ مِنْ طَواغیتِ الاُْمَّهِ، وَ شِذاذِ الاَْحْزابِ، وَ نَبَذَهِ الْکِتابِ، وَنَفَثَهِ الشَّیْطانِ، وَ عَصَبَهِ الاْثامِ، وَ مُحَرِّفِی الْکِتابِ، وَ مُطْفِیءِ السُّنَنِ، وَ قَتَلَهِ أَوْلادِ الاَْنْبِیاءِ، وَمُبیری عِتْرَهِ الاَْوْصِیاءِ، وُ مُلْحِقِی الْعِهارِ بِالنَّسَبِ، وَ مُؤْذی الْمُؤْمِنینَ، وَ صُراخِ أَئِمَّهِ الْمُسْتَهْزِئینَ، اَلَّذینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضینَ .»
«هان! واى بر شما كه با ناخوشايندى روى از ما برتافتيد و از يارى ما سرباز زديد و آماده جنگ با ما شديد، آنگاه كه شمشيرها در غلاف و دلها آرام و رأيها نيكو نبود، با اين وصف مانند ملخ از هر سو به ما يارى روى آورديد و چون پروانه از هر طرف فرو ريختند، رويتان سياه باد كه شما از سركشان امت و از بازماندگان احزاب منحرف هستيد كه قرآن را پشت سر انداخته و از دماغ شيطان در افتاده ايد.
شما از گروه جنايتكار و تحريف كنندگان كتاب و خاموش كنندگان سنتها مى باشيد كه فرزندان پيامبر را مى كشيد و نسل اوصيا را از بين مى بريد. شما از گروه ملحق كنندگان زنازادگان به نسب و آزار دهندگان مومنان و فرياد رس پيشوايان استهزاكنندگان مى باشيد، همانان كه قرآن را پاره پاره كردند (آنچه را به سودشان بود پذيرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهايشان بود رها نمودند)!».
۱۱/۴ - «وَ أَنْتُمْ اِبْنُ حَرْب وَ أَشْیاعُهُ تَعْتَمِدُونَ، وَ إِیّانا تَخْذِلُونَ، أَجَلْ! وَ اللّهِ الْخَذْلُ فیکُمْ مَعْرُوفٌ، وَ شَجَتْ عَلَیْهِ عُرُوقُکُمْ، وَ تَوارَثَتْهُ أُصُولُکُمْ وَ فُرُوعُکُمْ، وَ نَبَتَتْ عَلَیْهِ قُلُوبُکُمْ وَغَشِیَتْ صُدُورُکُمْ، فَکُنْتُمْ أَخْبَثَ شَىْء سِنْخاً لِلنّاصِبِ وَ أَکْلَهً لِلْغاصِبِ، أَلا لَعْنَهُ اللّهِ عَلَى النّاکِثینَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ الاَْیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها، وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَیْکُمْ کَفیلا فَأَنْتُمْ وَ اللّهِ هُمْ .»
«و شما اينك به فرزند حرب و پيروانش اتكا و اعتماد نموده و دست از يارى ما بر مى داريد، بلى به خدا سوگند! غدر و خذل از صفات بارز شماست كه رگ و ريشه شما بر آن استوار، تنه و شاخه شما آن را به ارث برده، دلهايتان با اين عادت نكوهيده رشد نموده و سينه هايتان با آن مملو گرديده است.
شما به آن ميوه نامباركى مى مانيد كه درگلوى باغبان رنجيده اش گير كند و در كام سارق ستمگرش، لذتبخش باشد. لعنت خدا بر پيمان شكنان كه پيمانشان را پس از تاكيد و توثيق آن، درهم مى شكنند و حال آنكه شما خدا را بر عهد و پيمان خود ضامن قرار داده بوديد و به خدا سوگند! كه شما همان پيمان شكنان هستيد».
۱۲/۴ - «ألَا وإنّ الدَعِيَّ ابنَ الدَعِيِّ قدْ رَكَزَ بينَ اثنَتَينِ: بينَ السِّلَّةِ والذِّلَّةِ، وهيهاتَ منّا الذِّلَّةُ، يأبَى اللهُ لَنَا ذلكَ ورَسُولُهُ والمؤمِنونَ، وحُجورٌ طابَتْ وطَهُرتْ، وأُنُوفٌ حَمِيَّةٌ ونُفُوسٌ أبِيَّةٌ مِنْ أنْ نؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ على مصارِعِ الكِرَامِ. ألَا وَقَدْ أَعْذَرْتُ وأَنْذَرْتُ، ألَا وإنِّي زاحِفٌ بهذِهِ الأُسرةِ على قلَّةِ العَدَدِ، وكَثرةِ العدُوِّ، وخِذلانِ الناصرِ ».
«آگاه باشيد! كه اين فرومايه (ابن زياد) و فرزند فرومايه مرا در بين دو راهى شمشير و ذلت قرار داده است ما كجا و ذلت كجا چرا كه خدا و پيامبرش و مومنان از ذلت پذيرى ما ابا دارند و دامنهاى پاك مادران و مغزهاى با غيرت و نفوس با شرافت پدران، روا نمى دارند، كه اطاعت افراد لئيم و پست را بر قتلگاه كرام و نيك منشان مقدم بداريم. آگاه باشيد! كه من با اين گروه كم و با قلت ياران و عقب نشينى كنندگان، براى جهاد آماده ام».
۱۳/۴ -
فإن نَهزِمْ فهزَّامونَ قُدماً | وإن نُهزم فغيرُ مهزَّمينا | |
وما إن طبّنا جبنٌ ولكن | منايانا ودولة آخرينا | |
فقلْ للشامتين بنا : أفيقوا | سيلقى الشامتون كما لقينا | |
إذا ما الموتُ رفّعَ عن أناسٍ | بكلكلهِ أناخَ بآخرينا |
«اگر ما پيروز شويم، درگذشته هم پيروز بوديم و اگر شكست بخوريم، باز هم شكست واقعى از آن ما نيست؛ ترس، از شؤون ما نيست، ولى حوادثى به ظاهر بر عليه ما رخ داده و سودى به ديگران رسيده است؛ شماتت كنندگان ما را بگو به هوش باشيد كه آنان نيز مانند ما مورد شماتت قرار خواهند گرفت؛ و اين مرگ هر وقت شترش را از كنار درى بلند كرد، در كنار خانه ديگرى خواهد خوابانيد».
۱۴/۴ - «لَا تَلْبَثُونَ بَعْدَهَا إلَّا کرَیثما یرْکبُ الْفَرَسُ، حَتَّی تَدُورَ بِکمْ دَوْرَ الرَّحَی! وَتَقْلَقَ بِکمْ قَلَقَ الْمِحْوَرِ! عَهْدٌ عَهِدَهُ إلَی أَبِی عَنْ جَدِّی؛ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکمْ وَشُرَکآءَکمْ ثُمَّ لَا یکنْ أَمْرُکمْ عَلَیکمْ غُمَّه ثُمَّ اقْضُوا إِلَی وَلَا تُنظِرُونِ! إِنِّی تَوَکلْتُ عَلَی اللَهِ رَبِّی وَرَبِّکم مَّا مِن دَآبَّه إِلَّا هُوَ ءَاخِذٌ بِنَاصِیتِهَآ إنَّ رَبِّی عَلَی از صِرَا طٍ مُّسْتَقِیمٍ ».(۱)
«آگاه باشيد! به خدا سوگند! پس از اين جنگ به شما مهلت داده نمى شود كه بر مركب مراد خويش سوار شويد مگر به اندازه مدت كوتاهى كه شخص سواره بر اسب خويش سوار است (كه به زودى بايد پياده شود). آنگاه آسباب حوادث شما را به سرعت بچرخاند و مانند محور و مدار سنگ آسياب، مضطربتان گرداند و اين عهد و پيمانى است كه پدرم از جدم رسول خداصلىاللهعليهوآله براى من بازگو نموده است و
______________________
۱- مقتل مقرم/۲۳۴ - ۲۳۵.