و در سرزنش كسانى كه به حب دنيا گرفتار شده و براى فرار از جنگ با ستمگران زمان ، بهانه جوئى مى كردند فرياد مى زند: اف لكم لقد سئمت عتابكم ارضيتم بالحياة الدنيا من الاخرة عوضا.(۸۳) «اف بر شما، از سرزنش شما خسته شدم . آيا به جاى زندگى آخرت به زندگى دنيا خرسند گشته ايد.»
به عقيده ما، اگر مسلمانان صدر اسلام سفارش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را عملى مى كردند و به جاى ديگران ، حاكميت على عليه السلام را مى پذيرفتند، الآن وضع جامعه انسانى به گونه ديگر بود. دنياطلبى و ديگر عوامل دست به هم داده و آن بزرگ مرد تاريخ بشريت را خانه نشين كرد؛ پس از آنكه سه دهه خسارت بار، بر اسلام گذشت سراغ على را گرفتند و آن حضرت براى مدت كوتاهى به حاكميت رسيد اما دنياگرائى با شيوه هاى گوناگون حكومت نوپاى آن بزرگوار را از پاى درآورد و بشريت را از چشيدن طعم شيرين عدالت و معنويت محروم ساخت . روى اين حساب على عليه السلام پيوسته ، مردم را از دنياگرائى برحذر مى داشتند.
امام صادق عليه السلام درباره پى آمد دنيادوستى مى فرمايد:
راءس كل خطيئة حب الدنيا(۸۴) «دنيادوستى منشاء هر خطائى است .»
يكى از شعبه هاى دنيادوستى و دنياخواهى ، پيروى از خواست هاى نفس است . انبيا با برهان و نشانه هاى روشن مردم را به راه حق دعوت كردند اما پذيرفتن اين خود انگيزه اى بر رد دعوت پيامبران است .
_________________________
۸۳- نهج البلاغه خ ۳۴ ص ۱۱۳.
۸۴- اصول كافى خ ۲ ص ۳۱۵.