۷- مهربانى در عين قدرت، يك صفت الهى است.العزيز الرّحيم
۸- اى پيامبر! نگران انحراف اكثريّت مباش، زيرا تو تحت حمايت مخصوص ما هستى.و ما كان اكثرهم مؤمنين و اِنّ ربّك لهو العزيز الرّحيم
۹- مهلتى كه خداوند به منحرفان مى دهد به خاطر عجز و ناتوانى نيست، بلكه به خاطر رحمت و لطف است تا شايد برگردند.العزيز الرّحيم
ترجمه:
قوم نوح، انبيا را تكذيب كردند.
ترجمه:
زمانى كه برادرشان نوح به آنان گفت: آيا (از خدا) پروا نمى كنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم.
ترجمه:
پس، از خداوند پرواكنيد واطاعتم نماييد. و من براى اين رسالت هيچ مزدى از شما درخواست نمى كنم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست.
ترجمه:
پس نسبت به خداوند تقوا پيشه كنيد و (دستوراتم را) فرمان ببريد. آنان (به جاى ايمان آوردن) گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه فرومايگان از تو پيروى كرده اند؟
نام حضرت نوح ۴۳ بار در قرآن آمده است و خداوند حضرت ابراهيم را شيعه ى او دانستهو اِنّ مِن شِيعَته لابراهيم (۳۷) و سوره اى به نام نوح در قرآن آمده است. سلام خداوند به نوح، سلام خصوصى است:سلامٌ على نوح فى العالَمين (۳۸) در حالى كه خداوند بر حضرت موسى و هارون و ابراهيمعليهمالسلام نيز سلام نموده است، ولى جمله ىفى العالَمين را ندارد.
آشنايى با تاريخ انبيا، انسان را شيفته ى آنان مى كند و روح صبر واستقامت را در آدمى زنده مى سازد.
۱- همه ى انبيا داراى هدفى واحد هستند، لذا تكذيب يك پيامبر به منزله تكذيب همه ى پيامبران است.كَذّبت قومُ نوحٍ المرسلين (قوم نوح تنها حضرت نوح را تكذيب كردند، ولى قرآن مى فرمايد:المرسلين يعنى تمام انبيا)
۲- قبيله ها و امّت ها را با نام رهبران و شخصيّت هاى آنان مى شناسند.قوم نوح
۳- قبل از نوح، پيامبران متعدّدى بوده اند.المرسلين
۴- در تبليغ دين، از عواطف استفاده كنيد.اَخوهم
۵- اخلاق و رفتار انبيا با مردم زمان خود، برادرانه بوده است.اَخوهم
۶- اطّلاع از فرهنگ، زبان، آداب، رسوم و نقاط ضعف و قوّت مردم، براى مبلّغ ضرورى است.اَخوهم كسى كه برادر مردم است، از افكار، آداب ونقاط ضعف وقوّت آنان آگاه است.
۷- يكى از وظايف برادرى دينى، ارشاد برادران ديگر است.اَخوهم... اَلا تَتّقون
۸- با سؤال، وجدان ها را بيدار كنيد.اَلا تَتّقون
۹- پذيرفتن دعوت انبيا و اطاعت از آنان، روحيّه ى تقوا لازم دارد.اَلا تَتّقون
۱۰- نبوّت، به نفع بشريّت وبراى نجات انسان هاست.اِنّى لكم رسولٌ اءمين
۱۱- امين بودن وحسن سابقه ودلسوزى، شرط نفوذ كلام است.لكم رسول اءمين
۱۲- شرط اصلى در فرستاده و حامل پيام، امين بودن است.رسول اءمين
۱۳- بيان كمالات خود، در مواردى لازم است.انّى لكم رسول اءمين
۱۴- ديندارى، از اطاعت از رهبرى الهى جدا نيست.فاتّقوا اللّه و اَطيعون آرى تبلور تقوا در پيروى از انبياست.
۱۵- دعوت به خود، براى احياى فرمان خدا مانعى ندارد.اَطيعون در كنارفاتّقوا اللّه آمده است.
۱۶- مبلّغ دينى نبايد از مردم توقّع مادّى داشته باشد و از آنان چيزى درخواست كند. (اخلاص، شرط نفوذ كلام است).ما اءسئلكم عليه من اءجر
۱۷- كسى كه بر خدا توكّل كند، مى تواند از مردم بى نياز باشد.ما اءسئلكم... اِن اءجرى الاّ على ربّ العالمين
۱۸- خداوند پاداش مبلّغان دينى را برخود لازم كرده است.اِن اءجرى الاّعلى ربّ...
۱۹- رهبر دينى نبايد در موضع تهمت دنياپرستى باشد.و ما اءسئلكم عليه من اءجر
۲۰- راه هاى بهانه را ببنديد و كارهاى معنوى را به نيّت اجر و مزد مادّى انجام ندهيد.ما اءسئلكم عليه من اءجر در سوره ى قلم آيه ۴۶ نيز مى خوانيم:اءم تَسئلهم اءجراً فهم من مَغرَم مُثقَلون
۲۱- ايمان به خدا و تقواى الهى، زمينه ى ايمان به رسول و اطاعت از اوست.فاتّقوا اللّه و اَطيعون
۲۲- در مسير تربيت و تكامل، تكرار لازم است. (در اين چند آيه، چند بار فرمان تقوا صادر شده است)فاتّقوا اللّه...
۲۳- اشرافى گرى مى تواند مانع ايمان آوردن باشد. زيرا مؤمنين در نظر مستكبران، اراذل و فرومايگان هستند.و اتّبعك الاَرذَلون
۲۴- بيشتر ياران انبيا، فقرا و گمنامان بودند.و اتّبعك الارذَلون
۲۵- حرف حقّ و مكتب حقّ را نبايد به خاطر طرفداران گمنام آن تحقير كرد.و اتّبعك الارذَلون
۲۶- تعاليم انبيا، تبعيض هاى غلط اجتماعى را از بين مى برد.و اتّبعك الارذَلون
ترجمه:
(نوح) گفت: من به عملكرد گذشته (كسانى كه شما اراذل مى خوانيد) آگاهى ندارم. (يا مرا با اعمال گذشته ى آنان كارى نيست).
ترجمه:
حساب آنان جز بر پروردگارم نيست، اگر شما درك كنيد.
در اسلام، ما ماءمور به ظاهريم و اگر كسى به اسلام گرويد حقّ نداريم بگوييم تو در قلبت ايمان ندارى.و لاتَقولوا لمَن اءلقى اليكم السّلام لَستَ مؤمنا (۳۹)
قرآن، در آيه اى ديگر به پيامبر دستور مى دهد: كسانى را كه شب و روز براى قرب به خدا او را مى خوانند از خود دور مكن. حساب آنان با خداست. نه تو مسئول حساب آنان هستى و نه آنان مسئول حساب تو، و اگر آنان را طرد كنى از ستمگرانى.(۴۰)
۱- پيامبران، بدون خواست الهى از اعمال گذشته ى افراد آگاه نيستند.وماعلمى
۲- گفتنِنمى دانم، عيب نيست.وماعلمى
۳- بنده شناس خداوند است و حسابگر اوست، ما را چه كار كه ردّ يا قبول كنيم.و ما عِلمى...
۴- تجسّس وعيبجويى از زندگى خصوصى افراد، ممنوع است.وما عِلمى...
۵- براى قضاوت درباره ى ديگران، ايمان صادقانه و عمل صالحِ امروزِ آنان را بنگريد و گذشته ى افراد را به رُخ آنان نكشيد.بما كانوا يعملون
۶- سوابق بد، مانع تغيير و تحوّل و توبه ى مردم نيست.كانوا يعملون
۷- وظيفه ى انبيا، اصلاح مردم ودعوت به توحيد است. آنان متولّى حساب و كتاب افراد نيستند.اِن حسابهم الاّ على اللّه
ترجمه:
(امروز كه آنان ايمان آورده اند،) من طرد كننده ى مؤمنان نيستم. من جز هشدار دهنده اى روشنگر نيستم.
ترجمه:
مردم به نوح گفتند: اى نوح! اگر (از دعوت خود) دست برندارى قطعاً از سنگسار شدگان خواهى شد. نوح گفت: پروردگارا! همانا قوم من مرا تكذيب كردند.
ترجمه:
پس ميان من و آنان (داورى كن و) راه روشنى بگشا و مرا و هر كس از مؤمنان را كه با من است (از شرّ اين كفّار) نجات بده.
مستكبران حتّى از انبيا نيز توقّع طرد فقراى گمنامِ با ايمان را داشتند و همه انبيا دست رد به اين پيشنهاد مى زدند. خداوند در آيه ۲۸- سوره كهف به پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله دستور مى دهد:وَ اصبر نفسك مع الّذين يَدعون ربّهم بالغَداة والعَشىّ يُريدون وَجهَه ولاتَعدُ عيناك عنهم تُريد زينَة الحَياة الدّنيا و لاتُطِع مَن اءغفَلنا قَلبه عن ذكرنا واتّبَعَ هَواه و كان اءمرُه فُرُطا خود را با مؤمنانى كه هر صبح وشام خالصانه خدا را مى خوانند قراربده و به خاطر رسيدن به زينت هاى دنيا از آنان چشم پوشى نكن و از غافلان و هواپرستان و متجاوزان پيروى نكن.
جمله ى مِنَ المرجومين به جاىلَنَرجُمنّك، نشان مى دهد كه قبل از حضرت نوح نيز افرادى را سنگسار نموده بودند.
۱- با پيشنهادات و توقّعات نابجاى متكبّران، قاطعانه برخورد كنيد. (طرد فقراى باايمان جايز نيست، حتّى اگر به قيمت ايمان آوردن گروهى ديگر باشد)وما اَنَا بطارد...
۲- ملاك ارزش، ايمان است، نه جايگاه اجتماعى و اقتصادى.وما اَنا بطارد...
۳- جاذبه بايد در حدّ اعلى باشد، ولى دافعه تنها در موقع ضرورت لازم است.و ما اَنَا بطارد...
۴- بيم وهشدار و انذار انبيا، بيش از بشارت آنان است. در قرآن جمله ىاِن اَنا الاّ نذير آمده، ولى جمله ىان انا الا بشير نيامده است.
۵- ترساندن غافل از خطرها، بهترين شيوه ى ارشادى است.اِن اَنا الاّ نذير
۶- يكى از مهم ترين حربه هاى مخالفان انبيا تهديد است.من المرجومين
۷- سنگسار كردن، يكى از قديمى ترين انواع شكنجه هاست.من المرجومين
۸- در برابر تهديدهاى دشمن به خدا متوسّل شويم.قال ربّ
۹- ناله ى حضرت نوح به خاطر تكذيب مكتب بود، نه تهديد و سنگسار.رِبّ انّ قومى كذّبون و نفرمود:يرجمون
۱۰- خشونت نااهلان، از عواطف پدرى و برادرى شما نكاهد.اِنّ قومى
۱۱- گره گشا خداست.فافتح
۱۲- اوّل براى حلّ مشكلات مردم و جامعه دعا كنيد، بعد براى نجات خود.فافتَح نَجّنى
۱۳- با وجود تهديد وخفقان، گروهى از مردم به انبيا ايمان مى آوردند.ومَن معى من المؤمنين
۱۴- آنچه مهم است، همراهىِ عملى ومكتبى است، نه فيزيكى وظاهرى.ومَن مَعىَ من المؤمنين
۱۵- مؤمنين مشمول دعاى انبيا هستند.نجّنى و مَن معِىَ من المؤمنين
۱۶- ايمان به تنهايى كافى نيست، پيروى و همراهى لازم است.و مَن مَعىَ چنانكه در موارد ديگر نيز قرآن مى فرمايد:والّذين آمنوا معه (۴۱)
ترجمه:
پس ما نوح و هر كس از مؤمنان را كه در آن كشتىِ گران بار، با او بود نجات داديم. سپس باقيماندگان را غرق كرديم.
ترجمه:
البتّه در اين (ماجرا) نشانه ى بزرگى است، ولى اكثر مردم ايمان آورنده نيستند.
ترجمه:
و قطعاً پروردگارت همان صاحب عزّت و مهربان است.
مراد از گران بار بودن كشتىالفُلك المَشحون ، اين است كه آنچه مورد نياز بود، حضرت نوح در كشتى قرار داده بود. امام باقرعليهالسلام فرمود:الفلك المشحون كشتى مجهّزِ آماده حركت است. وحضرت علىعليهالسلام فرمود: در آن كشتى، نود جايگاه براى چهارپايان ساخته بود.(۴۲)
۱- دعاى انبيا و مظلومين مستجاب است.فانجَيناه
۲- مؤمنين در پرتو انبيا بيمه هستند.فانجَيناه و مَن معه
۳- جدايى از انبيا سبب هلاكت است.ثمّ اَغرقنا بعدُ الباقين
۴- داستان نجات نوح و يارانش و غرق كفّارو مخالفان، نمودى از سنّت خداوند در يارى حقّ و سركوبى باطل است.اِنّ فى ذلك لاية
۵- اگر به كفّار مهلتى مى دهد، به خاطر رحمت است نه ناتوانى.العزيز الرّحيم
ترجمه:
قوم عاد (نيز همچون قوم نوح) انبيا را تكذيب كردند. آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمى كنيد؟
ترجمه:
همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خدا پرواكنيد ومرا پيروى نماييد.
ترجمه:
و من براى رسالتم هيچ مزدى از شما نمى خواهم، (زيرا كه) مزد من فقط بر عهده ى پروردگار جهانيان است.
عاد ، نام جدّ بزرگ قوم حضرت هود است و آن قوم به نام جدّشان مشهور شده اند. قوم عاد طايفه اى از عرب بودند كه در سرزمين خوش آب و هواىيمن در منطقه اى به ناماحقاف در نزديكى دريا زندگى مى كردند. كشورشان آباد بود، مردم شهر نشين بودند و پيامبرشان حضرت هود بود. نامشان در قرآن كريم ۲۴ بار تكرار شده است. همچنين در قرآن، سوره اى به نام احقاف وسوره اى به نام هود داريم.