ترجمه:
آيااين كه علماى بنى اسرائيل از آن (قرآن) اطلاع دارند، براى آنان (مشركان عرب) نشانه اى (بر صحّت آن) نيست؟
ترجمه:
(بر فرض) اگر ما قرآن را بر بعضى غير عرب ها نازل مى كرديم.
ترجمه:
پس او آن را برايشان مى خواند، عرب ها به آن ايمان نمى آوردند.
امام صادقعليهالسلام فرمودند: ارزش و فضيلت غير عرب اين است كه آنان به سوى قرآنى كه به زبان عربى است گرايش پيدا كردند، ولى اگر قرآن به زبان غير عربى بود، بعضى عرب ها ايمان نمى آوردند.(۵۸)
۱- عذرِ جاهلِ مقصّر، پذيرفته نيست.اءولم يكن لهم آية شما كه از علماى خود نمى پرسيد، سزاوار توبيخ و سرزنش هستيد.
۲- علماى بنى اسرائيل از حقّانيّت قرآن آگاه بودند.يعلمه علماء بنى اسرائيل
۳- در تبليغ و تربيت، به احساسات و زبان ملّى مخاطب توجّه كنيد.لو نزّلناه على بعض الاعجمين...
۴- تعصّب و نژادپرستى، مانع حقّپذيرى است.لو نزّلناه ما كانوا به مؤمنين
۵- تعصّب و مليّت گرايى در قوم عرب زياد است.لو نزّلناه... ما كانوا به مؤمنين
ترجمه:
ما اين گونه قرآن را (با بيانى رسا وروشن) در دلهاى گناهكاران عبور داديم، (ولى آنان) ايمان نمى آورند، مگر آنكه عذاب دردناك را مشاهده كنند. كه ناگهان و در حالى كه آگاه نباشند به سراغشان آيد.
ترجمه:
پس گويند: آيا به ما مهلتى (براى توبه وجبران) داده خواهد شد؟ آيا نسبت به نزول عذاب ما عجله دارند (كه مى پرسند قهر خدا چه زمانى است)؟
ترجمه:
آيا ديدى كه اگر سال ها هم آنان را (از نعمت هاى خود) برخوردار كنيم، آنگاه عذاب موعود به آنها خواهد رسيد.
در روايات مى خوانيم: رسول خداصلىاللهعليهوآله در خواب ديدند كه بنى اميّه از منبرش بالا مى روند و مردم را منحرف مى كنند، چون از خواب برخاستند غمگين بودند، در اين وقت جبرئيل اين آيات را آورد:اءفراَيت اِن متّعناهم سِنين. ثمّ جائهم ما كانوا يُوعدون (۵۹)
۱- خداوند حتّى با كفّار اتمام حجّت مى كند و قرآن را بر آنان عرضه مى كند و بر دلشان عبور مى دهد.سَلَكناه
۲- اگر قابليّت نباشد، قرآن هم كارساز نيست.سَلكناه فى قلوب المجرمين لايؤ منون
۳- جرم و گناه، زمينه ى هدايت را در انسان محو مى كند.المجرمين لايؤ منون
۴- همان گونه كه اگر قرآن به زبان اعجمى نازل مى گرديد، عرب هاى مشرك مكّه ايمان نمى آوردند، اكنون هم كه به زبان عربى روشن نازل ومطالب آن بر دل آنان وارد مى شود، باز هم ايمان نمى آورند.لا يؤ منون به
۵- ايمان در لحظه ى اضطرار سودى ندارد.لا يؤ منون به حتّى يَروا العذاب
۶- به مهلت دادن خداوند مغرور نشويم، زيرا مرگ و عذاب الهى به صورت ناگهانى مى آيد.فياءتيهم بَغتَةً
۷- مجرم، در لحظه ى مرگ تقاضاى مهلت دارد.هل نحن مُنظَرون
۸- روزى وجدان هاى خفته بيدار خواهد شد.هل نحن مُنظَرون
۹- كسانى كه در ديدن عذاب الهى عجله دارند، روزى براى در امان بودن از عذاب، مهلت خواهند خواست.مُنظَرون يستعجلون
۱۰- مهلت براى سيه دلان سودى ندارد.مَتّعناهم سِنين... جائهم ما كانوا يوعدون
ترجمه:
آنچه برخوردار بودند، در دفع عذاب به كارشان نيايد.
ترجمه:
وما (مردم) هيچ منطقه اى را هلاك نكرديم، مگر آن كه بيم دهندگانى داشتند. تا مايه ى پند و عبرت باشد، و ما ستمكار نبوديم (كه بدون هشدار مجازات كنيم).
خداوند، هر فرد و قوم گمراهى را زمانى هلاك مى كند كه از قبل به آنان هشدار داده باشد، وگرنه عقوبت بدون هشدار ظلم است و ظلم در شاءن خداوند نيست. قرآن، اين حقيقت را در آيات مختلف بيان كرده است:
و ما ظلمناهم(۶۰) ما به آنان ظلم نكرديم.
و ما اللّه يُريد ظلما (۶۱) خداوند اراده ى ظلم نمى كند.
ما كان اللّه ليَظلمهم (۶۲) شاءن خداوند ظلم كردن نيست.
لا يظلمون نَقيرا (۶۳) ،لا يظلمون شيئا (۶۴) كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.
لا يظلمون فَتيلا (۶۵) خداوند به اندازه نخ درون هسته خرما وكمتر از آن ظلم نمى كند.
لا يظلم مِثقال ذَرّة (۶۶) خداوند به اندازه ى سنگينى ذرّه اى ستم نمى كند.
۱- در هنگام قهر الهى، همه ى اسباب كاميابى بى فايده است.ما اءغنى عنهم
۲- رفاه مخالفان دين، شما را غمگين نكند كه روزى آن را خواهيم گرفت.ما اءغنى عنهم ما كانوا يُمتّعون
۳- قهر الهى، بعد از اتمام حجّت است. تنبيه بايد بعد از تذكّر باشد.و ما اهلكنا... الاّ لها منذرون
۴- در هر امّتى اولياى خدا هستند كه آنان را هشدار دهند.من قرية الاّ لهامنذرون
۵- وظيفه ى انبيا هشدار است و در قبول يا ردّ مردم مسئوليّتى ندارند.منذرون
۶- انسان فطرتا حقايق را درك مى كند، لكن چه بسا غفلت او را فرا مى گيرد، و درمان غفلت، تذكّر و هشدار است.منذرون
۷- تنبيه قبل از تذكّر، ظلم است.ذِكرى و ما كنّا ظالمين
۸- شاءن الهى از ظلم دور است.و ما كنّا ظالمين
ترجمه:
و قرآن را شيطان ها نازل نكرده اند. نه سزاوار آنان است (كه شياطين آن را نازل كنند) و نه قدرت بر اين كار دارند. بى شك آنها از شنيدن (اخبار آسمانى) بركنارند.
ترجمه:
پس (اى پيامبر!) با خدا معبود ديگرى را نخوان كه از عذاب شدگان خواهى شد.
وحى دو نوع است:
الف: وحى الهى كه به وسيله ى روح الامين بر قلب پيامبر صلىاللهعليهوآله نازل مى شود، كه اين نوع وحى نه سزاوار جنّ و شياطين است و نه آنها توان دريافت و ارسال آن را دارند. و ما يَنبغى لهم و ما يَستَطيعون
ب: نوع ديگر وحى، وسوسه ها و الهام هاى شيطانى است كه شيطان ها بر اولياى خود القا مى كنند.اِنّ الشياطين لَيُوحون الى اوليائهم (۶۷)
قرآن از استحكام ومقامى والا واز قداست وحفاظتى خاصّ برخوردار است، زيرا آورنده آن روح الامين است، از هرگونه دستبردى محفوظ است، لمَعزولون گيرنده آن معصوم است،و مايَنطق عن الهَوى (۶۸) وتضمين شده است.اِنّا نحن نَزّلنا الذّكر واِنّا له لحافظون (۶۹)
مشركين به پيامبرصلىاللهعليهوآله پيشنهاد كردند: اگر تو بت هاى ما را بخوانى و آنها را محترم بدانى، ما نيز تو را رئيس خود قرار مى دهيم. آيه نازل شد كه كفّار را ماءيوس كن.فلاتَدعُ مع اللّه
۱- تهمت ها را قاطعانه پاسخ دهيد.و ما تَنزّلت مشركين القاى آيات را كار شياطين مى پنداشتند.
۲- قداست وحى، از خباثت شياطين دور است.ما يَنبغى لهم
۳- قدرت جن و شياطين محدود است.و ما يَستطيعون
۴- ورود بيگانگان به مراكز قدسى ممنوع است.اِنّهم عن السَمعِ لمعزولون
۵- اگر قابليّت و پاكى و ظرفيّت باشد، فرشته را به نزول وا مى دارد.نَزَل به الرّوح الامين على قلبك ولى اگر آمادگى نباشد حتّى پرواز به آسمان، با برگشت و محروميّت همراه خواهد بود.لمعزولون ،فاَتبَعه شهاب (۷۰)
۶- هدف نهايىِ نزول قرآن، توحيد است.و ماتَنزّلت... فلاتَدعُ مع اللّه
۷- خداوند پيامبر را از شرك نهى مى كند، تا ما بياموزيم وگرنه پيامبر لحظه اى به سراغ غير خدا نرفت. (به در مى گويند تا ديوار بشنود).فلا تدعُ مع اللّه
۸- عصمت انبيا، با آزادى واختيار آنان منافاتى ندارد. (پيامبر معصوم است ولى مى تواند به سراغ غير خدا رود، لذا مورد نهى قرار مى گيرد)فلاتَدع
۹- رهبران توحيد بايد خود اوّلين موحّدان باشند.فلا تَدع
۱۰- غير خدا، هر چيز وهركس باشد، قابل پرستش نيست.الها آخر
۱۱- شرك، سبب هلاكت امّت هاى پيشين گرديده است.فلاتدع... فتكون من المعذّبين (يعنى از عذاب شدگان قبلى مى شوى)
۱۲- به سراغ غير خدا رفتن، بيچارگى و عذاب به دنبال دارد.فتكون من المعذّبين
۱۳- آيات الهى، به شخصيّت هاى بزرگ نيز هشدار مى دهد.فتكون من المعذّبين
ترجمه:
و خويشان نزديكت را هشدار ده. و براى مؤمنانى كه از تو پيروى كرده اند، بال خود را بگستر (و متواضع باش).
ترجمه:
پس اگر سرپيچى كردند بگو: قطعا من از آنچه انجام مى دهيد بيزارم. و بر (خداى) عزيز و مهربان توكّل كن.
پس از نزول آيه ۲۱۴، پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله بستگانش را به مهمانى فراخواند و بعد از پذيرايى، سخن خود را آغاز و آنان را از شرك و بت پرستى نهى فرمود. (۷۱)
كلمه ى عَشيرة، شايد به خاطر معاشرت بستگان با يكديگر است كه در مورد خويشان بكار مى رود .
در نيكى به ديگران (مانند ديدوبازديد، انفاق، وام، ارشاد و امربه معروف) نزديكان انسان مقدّمند.اَنذر عَشيرتك الاَقربين
گشودن بال، در قرآن درباره ى دو مورد آمده است: يكى پيامبر براى مؤمنين ؛واخفض جَناحك لمَن اتّبعك و ديگرى فرزند براى والدين، امّا در مورد فرزند كلمه ىذلّ نيز آمده است.واخفض لهما جَناح الذّل من الرّحمة (۷۲)
در آيه ى واَنذر عَشيرتك زنان نيز جزو مخاطبان بوده اند.عشيرتك شامل زن و مرد است و تفسير الميزان از طبرانى نقل كرده كه پيامبرصلىاللهعليهوآله زنان را نيز دعوت كرده بود.
۱- پيوند خويشاوندى سبب مسئوليّت بيشترى مى شود.و اَنذر عشيرتك
۲- در مكتب وحى، همه ى مردم در برابر قانون خدا يكسانند ونزديكان پيامبر نيز مورد هشدار قرار مى گيرند.و اَنذر عشيرتك
۳- در تبليغ و نهى از منكر، اوّل از خود شروع كنيد؛فلاتَدعُ مع اللّه سپس نزديكان.و اَنذر عشيرتك
۴- ارشاد و تبليغ بايد با صراحت باشد.و اَنذِر
۵- روابط فاميلى نبايد مانع نهى از منكر باشد.و اَنذِر
۶- هشدار به نزديكان، زمينه ى پذيرش حقّ را در ديگران تقويت مى كند. (مردم مى گويند: اين حرف ها را به بستگان خود نيز مى زند).و اَنذِر عشيرتك
۷- در ميان بستگان نيز اولويّت مطرح است.الاقربين
۸- در بين بستگان به خاطر شناخت عميق واعتماد، زمينه ى پذيرش حقّ بيشتر است.الاقربين
۹- هشدار بايد با سوز و محبّت همراه باشد.اَنذِر... واخفض
۱۰- تواضع در برابر ياران، پيروان و زيردستان، از صفات لازم براى رهبر و مبلّغ است.واخفِض جَناحك لمَن اتّبعك
۱۱- با مؤمنين تواضع، از مشركين برائت.واخفِض فقل اِنّى برى ء
۱۲- در اهميّت تواضع همين بس كه خداوند پيامبر را به آن فرمان مى دهد.واخفض
۱۳- لازمه ى ايمان به خداوند، پيروى از پيامبر است.لمَن اتّبعك من المؤمنين و نفرمود:للمؤمنين
۱۴- مؤمنان، به قدرى مقام دارند كه رسول اللّهصلىاللهعليهوآله ماءمور به فروتنى در برابر آنان مى شود.واخفِض جناحك لمَن اتّبعك من المؤمنين
۱۵- ملاك برخوردها، ايمان و كفر است، نه فاميل بودن. (بستگانت را انذار ده ولى نسبت به مؤمنين تواضع كن).اَنذر واخفِض
۱۶- تواضع، تنها با زبان نيست، فروتنى در عمل نيز لازم است.جَناحك
۱۷- ميزان تولّى و تبرىّ، اطاعت از رسول خداست.اتّبعك عَصوك
۱۸- تنفّر قلبى از كفر كافى نيست، اعلام قولى لازم است.فقُل
۱۹- كسى كه بر خداوند توكّل دارد مى تواند از عملكرد كفّار و بى اعتنايى بستگان اعلام برائت و تنفّر كند.بَرى ء و توكّل
۲۰- به كسى تكيه كنيم كه قدرتمند ودوستدار ما باشد.وتوكّل على العزيزالرّحيم