12%

 فصل هفتم : اصول مشاوره و راهنمايى

«اصل» در لغت به معناى ريشه و منشاء و مصدر چيزى است و منظور از اصول مشاوره و راهنمايى، «قواعد و مفاهيم نسبتا كلى است كه بايد مبناى كار و فعاليت راهنمايان، مشاوران و مراجعه كنندگان قرار گيرد».

در اين باره تذكر چند نكته ضرورى است :

۱ - از آنجا كه مشاوره، خود نوعى راهنمايى است، اصول مشاوره، اصول راهنمايى نيز محسوب مى شود و در آنجا نيز به كار مى آيد.

۲ - همه اصول مشاوره و راهنمايى در عرض هم و با يك نسبت از جهت شمول و كليت نيستند و به همين علت در تعريف گفته شد: «قواعد و مفاهيم نسبتا كلى»؛ بلكه برخى از اين اصول در طول يكديگرند و چه بسا يكى مبنا براى اصل يا اصولى ديگر باشد.

۳ - اصول مشاوره و راهنمايى، تنها مبناى فعاليتهاى مشاوره اى و راهنمايى در مدارس نيست، بلكه اين اصول چه بسا مبناى راهنمايى و هدايت همه افراد در همه مراحل زندگى خواهد بود.

 اصول مشاوره و راهنمايى عبارتند از:

 
 ۱ - توجه به كرامت و شرافت ذاتى و اختيارى مراجعه كننده

 هر انسانى، با كرامت(۱۲۱) آفريده شده و داراى احترام است و چه بسا فردى در سايه تقوا از كرامت اختيارى(۱۲۲) نيز برخوردار باشد؛ از اين رو مشاور، وظيفه دارد تا با مراجعه كننده خود برخورد انسانى - اخلاقى داشته باشد و با تكريم شخصيتش او را در حل مشكلات موجود يارى رساند.

سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ اين بود كه مراجعه كنندگان به خود را بسيار احترام مى گذاشت و حتى عباى خود را زير پاى آنان مى گسترانيد و بالشى كه تكيه گاه خود بود، به آنان مى داد.(۱۲۳)

امام سجادعليه‌السلام يكى از حقوق مهم مشورت كننده را در اين مى داند كه مشاور، به شخصيت وى احترام گذارد و با مهربانى و نرمى سخن بگويد و با او انس گيرد.(۱۲۴)

 ۲ - آزادى و اختيار

 در اسلام موضوع «اختيار انسان» بسيار مورد تاءكيد قرار گرفته و جبرگرايى نفى گرديده است. از اين روست كه انسان را در انتخاب راه هدايت و ضلالت، آزاد گذاشته اند:

انا هديناه السبيل اما شاكرا واما كفورا. (۱۲۵)

«ما راه درست را به انسان نشان مى دهيم، او آزاد است كه بخواهد شاكر باشد و هدايت شود و يا ناسپاس و گمراه گردد».

و يا گفته اند كه شما مردم در انتخاب دنيا و آخرت و ترجيح يكى بر ديگرى دو دسته ايد:

«يك دسته، دنيا را برمى گزينيد و دسته اى ديگر آخرت را».

... منكم من يريد الدنيا ومنكم من يريد الاخرة... .(۱۲۶)

«... برخى از شما كسى هست كه خواهان دنياست و برخى از شما كسى است كه خواهان آخرت است...».

از ديدگاه اسلام، فرستادن انبيا و تكليف به انسانها و پاداش و كيفر آنان و بهشت و جهنم و عدالت خدا و... با اختيار و انتخاب انسان، مفهوم پيدا مى كند و هرگز، اينها با مجبور بودن انسان سازگار نيست. پس يكى از اصول كه بايد مبناى مشاوره و راهنمايى قرار گيرد اين است كه به موضوع اختيار مراجعه كننده و لوازم آن توجه شود.

منظور از اصل آزادى و اختيار در مشاوره و راهنمايى اين است كه اولا: فرد در رجوع به مشاور و شركت در مشاوره، آزاد است و نبايد به شركت در جلسه مشاوره و راهنمايى مجبور شود و يا مشاور خاصى بر او تحميل گردد.

ثانيا: در مشاوره، به هيچ وجه، فرد به كارى مجبور نشود و هدايت و راهنمايى به گونه اى صورت نگيرد كه شخص ناچار شود از روى اضطراب به كارى دست زند.

ثالثا: طرح مطالب هر فرد با انتخاب و تصميم خودش است هر فرد آن هنگام كه در خودش آمادگى ببيند، مطلب خود را بيان مى كند و نبايد مشاور، اصرارى بر آن داشته باشد تا تصور كند كه آزاديش از او سلب شده است.

رابعا: فرد، صاحب اختيار احساسات خويش است، مشاور بايد حق بيان عواطف و احساسات را به وى بدهد و احساسات و عواطف مخصوص به او را محترم بشمارد.

خامسا: فرد، آزاد باشد تا براى مشكلش، خود راه حل مناسبى پيدا كند و مشاور، راه حل معينى را به او تحميل نكند. بلكه او را راهنمايى كند تا خود او به راه حل مناسب برسد و آن را برگزيند و بجا تصميم بگيرد و عمل نمايد.

بر اين اساس، فرد، هدف خود را عملى مى سازد و چنين احساس نمى كند كه به صورت برده، هدف و آرمانهاى ديگرى را به اجرا درمى آورد.(۱۲۷ )

قرآن در اين باره به پيامبرش مى فرمايد:

«تو با مردم مشورت بكن ولى انتخاب و تصميم و عمل با تو است كه با توكل بر خدا انجام مى دهى».

... وشاورهم فى الاءمر فاذا عزمت فتوكل على الله... .(۱۲۸)

امام سجادعليه‌السلام نيز در تاءييد آنچه گذشت مى فرمايد:

... فكن عليه فى راءيه بالخيار... .(۱۲۹)

«تو در به كار بستن راءى و نظر مشاور، آزاد هستى».

 ۳ - راهنمايى بر اساس واقعيت و حق

 توجه به اينكه راهنمايى و هدايت مشورت خواه، به گونه اى انجام پذيرد كه بر اساس واقعيت و حق باشد كه اگر مشاور به جاى وى بود به همان هدايت عمل مى كرد. بنابراين، نبايد اظهار نظر و هدايت وى خوشايند او يا بر اساس هواى نفس خود مشاور يا غير آن باشد و در صورت ناتوانى خود، او را به مشاوره فرد صلاحيتدار ديگر ارجاع دهد.

امام سجادعليه‌السلام مى فرمايد:

واما حق المستشير فان حضرك له وجه راءى جهدت له فى النصيحة واشرت عليه بما تعلم انك لو كنت مكانه عملت به... وان لم يحضرك له راءى وعرفت له من تثق براءيه وترضى به لنفسك دللته عليه وارشدته اليه، فكنت لم تاءله خيرا ولم تدخره نصحا ولا حول ولا قوة الا بالله .(۱۳۰)

«از حقوق مشورت كننده نسبت به تو (مشاور) اين است كه به آن گونه راهنمايى اش كنى و نظر واقعى بدهى كه اگر تو به جاى او بودى همان را مى كردى... و اگر از اين گونه راهنمايى و نظر دهى، ناتوانى او را به مشاورى كه مورد وثوق است و تو او را براى خود مى پسندى، ارجاع دهى، اگر چنين كردى در راهنمايى و خيرخواهى كوتاهى نكرده اى. البته هيچ كارى بدون قدرت الهى مقدور نيست».

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرموده است :

... من استشار اخاه فاشار عليه بامر وهو يرى الرشد غير ذلك فقد خانه .(۱۳۱)

«مشاورى كه در پاسخ مشورت خواه به چيزى نظر دهد و او را به امرى هدايت كند كه مى داند راه رشد و واقعيت، چيز ديگرى غير از آن است، به او خيانت كرده است».

 ۴ - توجه به ويژگيهاى مراجعه كننده

 توجه به مجموعه علاقه ها، احساسها، خواستها، نيازهاى بدنى و روانى و تفاوتهاى فردى مراجعه كنندگان است.

از ديگر اصولى كه بايد مبناى فعاليت در مشاوره قرار گيرد به اين معنى كه از يك سو علاقه ها و احساسهاى پيشين و فعلى فرد مورد توجه قرار گيرد؛ چه بسا نرسيدن به چيزى كه مورد علاقه اش بوده يا هست، مسايل روانى خاصى براى او پديد آورده باشد و يا موجب انجام كارى گشته كه نمى بايست انجام مى شد و آن كار برايش از نظر روانى يا اجتماعى و... مشكلى ايجاد كرده است ؛ زيرا علاقه افراطى به هرچيز، انسان را كر و كور مى كند، از اين رو، حق را درست درك نمى كند و به انحراف كشيده مى شود. رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرموده است :

... حبك للشى يعمى ويصم... .(۱۳۲)

«علاقه افراطى تو به هرچيز، تو را كور و كر مى سازد».

علاقه زياد به چيزى كه سزاوار آن همه ارزش دهى را ندارد به «

هوا» تبديل شده، اساس بدبختيها مى گردد؛ همانطور كه اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرموده است :

الهوى اءس المحن .(۱۳۳)

«هوا و عشق به امور ناپسند و ناشايست، اساس بدبختيها و گرفتاريهاست».

و گاهى فرد، احساس نادرستى از خود دارد، خويشتن را پست و حقير مى شمارد و احساس ناتوانى و كمبود مى كند. به همين علت، از عزت نفس ‍ برخوردار نيست و به كارهاى ناشايست دست مى زند و احيانا رفتارهاى نابهنجارى از او مشاهده مى شود. حضرت امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

ما من احديتيه الا من ذلة يجدها فى نفسه .(۱۳۴)

«هيچ كس به كارى ناپسند روى نمى آورد مگر آنكه ذلت و حقارتى در خود احساس مى كند».

اميرالمؤمنينعليه‌السلام نيز مى فرمايد:

نفاق المرء من ذل يجده فى نفسه .(۱۳۵)

«دورويى و بى صداقتى فرد، از حقارتى كه در وجود خود احساس مى كند، ناشى مى شود».

توجه مشاور به اين نوع علاقه ها و احساسها و تعديل و تصحيح آنها، مراجعه كننده به وى را در حل مسايلش يارى مى نمايد.

اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايد:

ببلوغ الآمال يهون ركوب الاهوال .(۱۳۶)

«با رسيدن به آمال و چيزهاى مورد علاقه، مى توان بر اضطرابها (و ناراحتيهاى روانى) غلبه پيدا كرد».

بر اين اساس، مشاور بايد به نيازها و خواستهاى روانى مراجعه كننده از قبيل نياز به محبت، امنيت و آرامش، تعلق و وابستگى به غير، استقلال و اعتماد به نفس و... توجه داشته باشد؛ زيرا ممكن است كمبود محبت يا ترس از چيزى و متكى نبودن بر نيرو و توان خود و... باعث اختلالات روانى مثل اضطراب، افسردگى، اندوهناكى، بى ارادگى، ناتوانى، احساس ضعف و سستى و... در شخص شده و زندگى را برايش ناگوار كرده باشد. اميرالمؤمنينعليه‌السلام در اين باره مى فرمايد:

لا عيش لمن فارق احبته .(۱۳۷)

«براى كسى كه از محبوبهايش جدا شده (به نيازهاى محبتى او پاسخ داده نمى شود) زندگى گوارايى وجود ندارد».

توجه به اين نوع نيازها و كوشش در رفع آنها و ايجاد موقعيتهاى مناسب گروهى و اجتماعى و تصحيح شناخت فرد از خويشتن و برجسته كردن نقاط قوتش و امورى مانند آن، به وى كمك مى كند تا حالت طبيعى خود را بازيابد و در نتيجه نارساييهاى روانى او به تدريج از بين برود.

اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام فرموده است :

ان للقلوب شهوة واقبالا وادبارا، فاءتوها من اقبالها وشهوتها، فان القلب اذا اكره عمى .(۱۳۸)

«همانا براى دلهاى آدميان، علاقه ها و كششها و بى رغبتى هاست، پس ‍ (هرگاه دل به چيزى ميل و رغبت داشت) از راه تمايلش او را به كارواداريد؛ زيرا هنگامى كه قلب به آنچه دوست ندارد واداشته شود، كور مى گردد».

از سوى ديگر، توجه به نيازهاى بدنى، مانند نياز به غذا و فعاليتهاى عضلانى و ورزش نيز لازم است ؛ زيرا با تاءمين سلامت و رشد قواى بدنى، شادابى، اراده و توانايى براى كار و فعاليت و... به شخص باز مى گردد و روان او تحت تاءثير قرار مى گيرد و از بيماريهاى روانى متعددى نجات پيدا مى كند.

 ۵ - تعاون و همكارى مشاور و مراجعه كننده

 از اصول مهم در مشاوره و راهنمايى، همكارى مشاور و مراجعه كننده در تعيين هدف، مشخص شدن مسؤ وليتها، هماهنگى فعاليتها و... است. اين امر سبب مى شود كه مشاور براى درك صحيح از موقعيت مراجعه كننده و نيازها و ويژگيهاى روانى او و راهنمايى و هدايتش به شناخت واقعى از خود و زدودن ابهامات فكرى و دادن تفكر منطقى به او و حل مسايلش، تمام تلاش خود را بنمايد و از هيچ سعى و كوششى دريغ نورزد؛ چنانكه امام صادقعليه‌السلام به فرزندش توصيه مى فرمايد كه :

... واجهد راءيك لهم اذا استشاروك... .(۱۳۹)

«تمام تلاش خود را در راهنمايى و هدايت مراجعه كنندگان به خود به كارگير».

فرد مشورت كننده نيز بايد سعى كند اطلاعات لازم را در اختيار مشاور قرار دهد و بخصوص عواطف و احساساتش را براى او بازگو كند و بدون هيچ مقاوت در برابر او چيزى را از وى پنهان ندارد. امام صادقعليه‌السلام در برشمارى امور اساسى در مشاوره مى فرمايد:

... ان تطلعه على سرك فيكون علمه به كعلمك بنفسك... .(۱۴۰)

«بايد مشاور را آن گونه از سر خود آگاه كنى كه آگاهى او به تو همانند آگاهى تو به خودت باشد».

در اسلام، همكارى بر اساس تقوا امرى مطلوب است، آنچه برخلاف تقوا و بلكه نامشروع است همكارى به گناه و دشمنى و اقدام عليه ديگران است.

قرآن در اين باره مى فرمايد:

... تعاونوا على البر والتقوى ولا تعاونوا على الاءثم والعدوان واتقوا الله ان الله شديد العقاب. (۱۴۱)

«بر اساس نيكى و تقوا با يكديگر همكارى داشته باشيد و هرگز بر اساس ‍ گناه و دشمنى همكارى ننماييد، تقواى الهى را رعايت كنيد؛ بدانيد كه عقاب الهى (بر اين نوع همكارى) شديد و سخت است».

بنابراين، مشاور موظف است در اظهار نظر و راهنماييهاى خود، ضوابط شرعى را رعايت كند تا مبادا موجبات اغواى فرد را فراهم آورد و به گناه و كارهاى خلاف شرع كشانده شود يا زمينه انحراف و معصيت در او پديد آيد.

تقوا، همكارى مشاور را در مشاوره و راهنمايى، ارزشمند مى سازد و آن را مورد قبول درگاه خداوند متعال مى گرداند. امام اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايد:

لا يقل عمل مع تقوى وكيف يقل ما يتقبل ؟ .(۱۴۲)

«هيچ گاه عملى كه از روى تقوا انجام گرفته است، كوچك نيست ؛ چگونه آنچه مورد قبول درگاه الهى قرار گيرد، كم است !».