از جمله آثار و بركات قطعى تربت پاك سيدالشهداعليهالسلام شفا بودن آن براى دردهاو آلام انسان است رواياتى كه دلالت بر اين امر دارند به سه دسته تقسيم مىشوند:
دسته اول : رواياتى است كه شفا بودن را براى تربتى كه از خود قبر شريف برداشته شود مخصوص كرده است ، چنانكه امام صادقعليهالسلام فرمود: «به درستى كه نزد سر حسينعليهالسلام تربت سرخى است كه شفاى هر دردى غير از مرگ مى باشد»٧٦
دسته دوم : رواياتى است كه با تعبيرات مختلف توسعهاى از بيست ذراع تا پنج فرسخ و يا ده ميل را براى آن قائل است چنانكه امام صادقعليهالسلام فرمود: «حريم مزار حسينعليهالسلام پنج فرسخ از چهار جانب قبر است ».٧٧
دسته سوم : رواياتى است كه به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نمودهاند چنانكه امام صادقعليهالسلام فرمود: «خاك مزار امام حسينعليهالسلام براى هر دردى شفاست».٧٨
تا شفا بخشد روان و جسم هر بيمار را | در حريم وصل خود خاك شفا دارد حسين |
و نيز امام رضاعليهالسلام فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك، حرام است مگر گل مزار حسينعليهالسلام ، به درستى كه در آن شفاى هر درد و امنيت از هر ترسى است».٧٩
حكايت: عالم زاهد پرهيزگار حجةالاسلام و المسلمين مرحوم آقاى حاج شيخ محمد حسن عالم نجف آبادى قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعيت مرحوم آية الله آخوندى خراسانى (ره) كه در نجف اشرف مشغول تحصيل بودم مريض شدم و اين بيمارى مدتى طول كشيد و پرستارى مرا بعضى از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند پس از چندى بيمارى من به قدرى شديد شد كه اطبا از شفا يافتنم مأيوس شدند و ديگر براى معالجهام نيامدند، و من در حال تب شديد گاهى بيهوش مىشدم و گاهى به هوش مى آمدم.
يكى از رفقا كه مرا پرستارى مىكرد شنيده بود كه عالم زاهد مرحوم آية الله آقاى حاج على محمد نجف آبادى قدس سره مقدارى از تربت اصلى حضرت سيدالشهداعليهالسلام را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وى خواسته بود كه قدرى از آن تربت را بدهد كه به من بخورانند تا شفا يابم. ايشان فرموده بود : من به قدر يك عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام كه بعد از مرگم در كفنم بگذارند آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا كه ما از همه جا مأيوس شده و به شما پناه آوردهايم شما هم از دادن تربت خوددارى مىكنيد؟ اين بيمار در حال احتضار است و مىميرد.
مرحوم آية الله آقاى حاج على محمد، دلش به حال بيمار سوخته و قدرى از آن تربت كه از جان خودش عزيزترش مى داشت به آن شخص داده بود تربت را با آب مخصوصى كه وارد شده در آب حل كرده و به حلق من ريخته بودند من كه در حال بيهوشى به سر مىبردم ، ناگهان چشمان خود را باز كرده و ديدم رفقا اطراف بسترم نشستهاند ، خوب دقيق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را كه به حلقم ريخته بودند برايم شرح دادند.
كم كم در خود احساس نيرو و نشاط كردم و حركتى به خود داده نشستم ، ديدم نشاط بيشترى دارم برخاستم و ايستادم ، و چون يقين كردم كه به بركت ترتبت مقدس امام حسينعليهالسلام شفا يافتم حال خوشى پيدا كردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش مى كنم كه از حجره بيرون برويد، چون مىخواهم زيارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بيرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشى كه قابل و صف كردن نيست مشغول خواندن زيارت حضرت سيدالشهداعليهالسلام شدم ».٨٠
آرى ، شفاى بيماران به وسيله تربت آن حضرت يكى از بركاتى است كه خداوند متعال در عوض شهادت امام حسينعليهالسلام به وى عطا فرموده است
تربتت راز شفاى همه درد است حسين | تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبيب |