(۱) حضرت باقرعليهالسلام فرمود: آن كس كه ناسازگارى بهره اش گردد، ايمان از او در پس پرده رود.(۵۵۸)
شرح : مجلسى (ره) گويد: سر اينكه شخص ناسازگار از ايمان دور مى شود، اين است كه اولا، مؤمنين را آزار دهد و اين مخالف ايمان است؛ زيرا مؤمن كسى است كه مسلمانان از دست و زبانش آسوده و در امان باشند و ثانيا به واسطه ناسازگارى از طلب دانش - كه به وسيله آن به پايه كمال ايمان رسد - محروم ماند، زيرا اسباب طلب آن برايش فراهم نگردد.
(۲) رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: اگر ناسازگارى قابل ديدن باشد، چيزى در ميان مخلوقات خدا زشت تر از آن نخواهد بود.(۵۵۹)
(۱) حضرت صادقعليهالسلام فرمود: دادن جواب نامه مانند دادن جواب سلام واجب است.(۵۶۰)
(۱) حضرت باقرعليهالسلام فرمود: براى هر چيزى قفلى است (كه آن را بدو حفظ كنند) و قفل ايمان نرمى و ملاطفت است. (چه آنكه هر كس نرمى را از دست دهد و خشم و قهر و خشونت پيش گيرد، ناچار به اعمالى دست مى زند كه ايمانش را دست مى رود).(۵۶۱)
(۲) رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: نرمى ميمنت دارد و خشونت نحوست.(۵۶۲)
(۳) امام باقرعليهالسلام فرمود: خداوند ملايم است و ملايمت را دوست دارد و پاداشى كه به ملايمت مى دهد به خشونت و سختگيرى نمى دهد.(۵۶۳)
(۴) رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: نرمى بر هر چه نهاده شود آن را زينت دهد و از هر چه بر كنده شود، زشتش سازد.(۵۶۴)
(۵) رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: در نرمى فزونى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد، از خير محروم گشت.(۵۶۵)
(۶) امام صادقعليهالسلام فرمود: افراد هر خانه اى كه نرمى از آنها دور باشد، خير از آنها دور گردد.(۵۶۶)
(۷) امام موسى كاظمعليهالسلام فرمود: نرمى نيمى از زندگى است.(۵۶۷)
(۸) رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: اگر نرمى مخلوقى قابل ديدن بود، در ميان مخلوقات خدا از او نيكوتر وجود نداشت.(۵۶۸)
(۹) رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: هيچ گاه دو نفر با هم رفاقت و همدمى نكنند، جز آنكه هر كدام از آنها كه نرميش با رفيقش بيشتر است، نزد خداى پاداشش بزرگ تر و محبوبيتش بيشتر گردد.(۵۶۹)
(۱۰) حضرت صادقعليهالسلام فرمود: هر كه در كار خود نرمى كند، هر چه از مردم خواهد بدان برسد.(۵۷۰)
(۱) امام سجادعليهالسلام فرمود: عملى نباشد، جز به وسيله نيت.(۵۷۱)
شرح : مقصود از عمل، عبادت و طاعات و مراد به نيت قصد تقرب به خداى تعالى است، پس نماز و روزه و حج و امثال آن بدون قصد و تقرب و رضاى حق تعالى صحيح نيست و هيچ اجر و پاداشى ندارد و نيز اعمالى كه بر انسان واجب نيست، مانند صدقه دادن و تعليم و ارشاد، زمانى موجب پاداش و ثواب مى گردد كه به نيت تقرب و رضاى خدا انجام گيرد.
(۲) رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: نيت مؤمن بهتر از عمل اوست و نيت كافر بدتر از عملش، و هر كس طبق نيتش كار مى كند.(۵۷۲)
شرح : مرحوم مجلسى در توجيه و تفسير اين روايت دوازده قول از دانشمندان حديث نقل مى كند، و سپس تحقيقى در اين باره بيان مى فرمايد، كه به واسطه اهميت آن و از نظر اينكه نيت ركن و پايه همه اعمال است، فشرده اى از آن را در اينجا ذكر مى كنيم :
اصلاح نيت از مشكل ترين اعمال انسان است، زيرا نيت تابع حالت نفسانى است و قبول رد شدن آن و درجات كمالش، مربوط به همان حالت نفسانى مى باشد و جز با زدودن محبت دنيا از دل، به وسيله رياضتهاى شاق و تفكرات صحيح ممكن نگردد، زيرا دل سلطان و فرمانرواى بدن است و همه اعضا و جوارح محكوم فرمان او مى باشند و در يك دل، دو محبت متناقض جمع نشود، چنانچه خداى تعالى فرمايد:«ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه؛(۵۷۳) خدا در اندرون هيچ كس دو دل قرار نداده است» و چون دنيا و آخرت دو مطلوب مخالف و متناقض با يكديگرند، محبت آن دو در يك دل جمع نشود، از اين رو كسى كه محبت دنيا در دلش جايگزين شده و آخرت را فراموش كرده است، هميشه فكر و خيال و اعضا و جوارحش متوجه دنياست و هر عملى كه انجام مى دهد نتيجه غايى و مقصود از آن، دنياست، اگر چه به دروغ از خدا و آخرت دم زند، از اين رو در عبادات و طاعاتش هم اعمالى را انتخاب مى كند كه آثار و فوايد دنيوى بيشترى داشته باشد و مثلا به افزايش مال و ثروت بينجامد، و نسبت به طاعاتى كه موجب تقرب و محبت خداست اعتنايى ندارد.
و نيز كسى كه حب جاه و شهرت بر دلش مستولى گشته، در همه اعمال و رفتارش از اين هدف پيروى مى كند، و همچنين است اغراض دنيوى ديگر، و عمل بنده خالص نگردد تا زمانى كه تمام اين اغراض فاسد - كه موجب دورى از حق تعالى است - از دل بيرون رود؛ بنابراين درجات و مراتب نيت در مردم متعدد و بلكه بى شمار است.
و بلكه هر انسانى در حالات مختلف نيتهاى مختلف دارد كه برخى از آنها موجب فساد و بطلان عمل و بعضى موجب كمال و ترقى آن است. آنچه موجب فساد و بطلان عمل است رياى خالص است، كه علاوه بر اينكه عبادت را از ثواب ساقط مى كند، موجب كيفر و عقاب هم مى گردد، و ما هرگاه قصد، ريا و ضميمه تابع باشد و يا غير از ريا ضماير ديگرى در نيتش باشد مانند قصد نظافت و خنك شدن در وضو و غسل تفصيلى دارد كه حكمش در رسائل فقها موجود است.
و اما ضميمه نمودن بعضى از انگيزه هاى مباح دنيوى مانند وسعت رزق و طول عمر را جماعتى مبطل دانسته اند، ولى گفتار آنها خالى از اشكال نيست، زيرا گزاردن نماز حاجت و نماز استخاره و تلاوت قرآن و اذكار و دعوات ماءثوره، بدون شك عبادت است و به آن امر شده و اين امور دنيوى از نتايج آنها ذكر شده است و محال است كه انسان قصد و نيت خود را از آنها خالى كند، زيرا نيت چنان كه دانستى گفتن به زبان و خطور نيست، بلكه واقع و حقيقت آن در باطل دل انسان مستتر است، و داعى حقيقى انسان هم همان واقع و حقيقت است.
و اما نيت مقاصدى كه موجب كمال عمل مى شود و از اغراض دنيوى خالى است، به حسب اشخاص و احوال ايشان مختلف است و نيت هر كس تابع طريقه و شاكله و حالت باطنى اوست، كه برخى از آنها را يادآور مى شويم :
۱- نيت كسانى كه به عذاب و عقاب آخرت مى انديشند و دنيا در نظرشان پست مى شود و عبادت خويش را براى ترس از عذاب انجام مى دهند.
۲- كسانى باشند كه نعمتهاى بهشت و حور و قصور آن ايشان را به عبادت تحريك كند.
گروهى از دانشمندان عبادت اين دو طايفه را باطل دانسته اند، ولى اينان حقيقت تكليف و درجات مردم را به خوبى نشناخته اند، براى بيشتر مردم ممكن نيست كه عبادات خود را به غير از اين دو وجه انجام دهند و غير از اين نمى توانند درك كنند و اين نيت منافى با اخلاص نيست، زيرا عبادت به قصد آنچه در آخرت وعده داده شده، از شائبه هاى دنيوى پاك و خالص است و دليلى هم نداريم كه عبادت بايد خالصا لوجه الله و حتى از اين گونه اغراض هم خالى باشد، بلكه دليل بر عكس اين عقيده موجود است.
مانند آيه شريفه :ادعوه خوفا و طمعا (۵۷۴) ،ويدعوننا رغبا و رهبا (۵۷۵) .
و نيز امير المؤمنينعليهالسلام در وقف نامه خود مى نويسد: هذا ما وصى به فى ماله عبدالله على ابتغاء وجه الله تعالى ليولجنى به الجنه و يصرفنى به عن النار.
برخى حقيقت معنى نيت را درك نكرده و گمان كرده اند كه با گفتن اينكه تدريسم را براى محبت خدا انجام مى دهم حل مشكل مى شود، غافل از اينكه اين گفتار جز لقلقمه زبان و ادعايى كاذب بيش نيست و حقيقت نيت همان ميل و توجه دل است به آنچه مى خواهد و اگر محبت خدا مطلوب دل نباشد با گفتن به زبان و خطور به دل به دست نمى خواهد و مثل اين است كه شخص سير بگويد: من به غذا ميل دارم، پيداست كه اين گفتم براى او اشتها نمى آورد.
۳- كسانى كه به نعمتهاى بى پايان خدا مى انديشند و چون شكر منعم را واجب مى دانند، براى سپاسگزارى خدا را عبادت مى كنند، چنانكه امير المؤ منينعليهالسلام فرمايد: لو لم يتو عبدالله على معصيه لكان يجب ان لا يعصى شكر النعمته.
۴- كسانى كه از راه حيا و شرمسارى عبادت مى كنند، زيرا خدا را بر نهان و آشكار خود مطلع مى دانند، چنانچه پيغمبرصلىاللهعليهوآله مى فرمايد: اعبدالله كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك.
۵ - كسانى كه خدا را به قصد تقرب عبادت مى كنند و مقصود قرب معنوى و علو مقام بنده است كه نقصهاى خود كاسته و به كمال نزديك شود.
۶- كسانى كه خدا براى اهليت و سزاوارى اش به پرستش عبادت، مى كنند چنانكه اميرالمؤمنينعليهالسلام فرمايد: ولكن وجدتك اهلا للعباده فعبدتك، ولى اين ادعا از غير خاندان امير المؤمنين پذيرفته نيست، زيرا حقيقت اين ادعا اين است كه : اگر خدا بهشت و جهنمى نمى آفريد، بلكه اگر بر فرض محال مطيعان را به دوزخ مى برد، آنها خدا را عبادت مى كردند، براى اينكه سزاوار عبادت است، چنانچه حضرت ابراهيمعليهالسلام در دنيا آتش را انتخاب كرد و بر او سرد و سلامت شد، و اولياى ديگر خدا كشته شدن و زجر و شكنجه به دست اشرار را پذيرفتند.
۷- كسانى كه به انگيزه محبت و دوستى خدا او را عبادت مى كنند، و اين بالاترين درجات مقربين است، از اين بيان معنى جمله اخير روايت دانسته مى شود.
اما دوباره بودن نيت مؤمن از عملش و بدى نيت كافر نسبت به عملش از امام باقرعليهالسلام روايت شده كه علتش اين است كه مؤمن كارهاى خير زيادى را قصد مى كند كه به انجام آن موفق نمى شود و همچنين كافر به مقاصد زشتى در سر مى پروراند كه نمى تواند آنها را عملى سازد؛ نيز از امام صادقعليهالسلام روايت شده كه چون عمل در معرض رياى بندگان است و نيت خالص براى خداست، نيت مؤمن از عملش بهتر است و خداوند به نيت ثوابى دهد كه به عمل ندهد.
(۳) امام صادقعليهالسلام فرمود: بنده مؤمن فقير مى گويد: پروردگارا! به من (مال و ثروت) روزى كن، تا از احسان و راههاى خير چنين و چنان كنم. (مسجد بسازم و اطعام دهم و به بينوايان كمك كنم) و چون خداى عزوجل بداند نيتش صادق است و راست مى گويد، براى او همان اجر و پاداش را نويسد كه اگر انجام مى داد مى نوشت، همانا خدا وسعت بخش و كريم است.(۵۷۶)