و اذقال موسى لقومه يا قوم اذكروا نعمة الله عليكم اذ جعل فيكم انبياء...
(سوره مائده: ۲۰)
كم كم بنى اسرائيل به سرزمين مقدس (فلسطين) نزديك شدند.
فلسطين كشورى است كه خداوند وعده فرموده آنرا به بنى اسرائيل عطا كند و پادشاهى آن سرزمين را بايشان تفويض نمايد و زمامدارانيكه در آن حكومت ميكنند براند.
بنى اسرائيل كه سالها در ذلت و خوارى زندگى كرده بودند، روح مردانگى و شهامت در آنها مرده بود، دچار ترس و بيم شدند و هر قدمى كه به طرف فلسطين ميرفتند، مرگ را جلوى چشم خود ميديدند و ياراى جنگ و مقاومت با پادشاهان را در خود نمى يافتند.
اين ترس و اضطراب موقعى به منتهى درجه رسيد كه جاسوسان موسى از فلسطين برگشتند و از قوه و قدرت سربازان و مردم آن مرز و بوم سخن گفتند.
موسى هرچه آنها را براى رفتن به فلسطين تشويق كرد نتيجه نداد و جواب دادند كه تو با خدايت برويد با آنها جنگ كنيد، ما اينجا نشسته ايم. وقتى وقتى آنها فلسطين را تخليه كردند و رفتند ما خواهيم آمد.
موسى درمانده شد و شكوه بدرگاه خدا برد و عرضه داشت: پروردگارا! من تنها اختيار خودم و برادرم را دارم. تو ميان ما و اين مردم حكم كن.
خداوند به او وحى فرستاد كه سرزمين فلسطين بر آنها حرام است و چهل سال بايد در بيابانها سرگردان باشند.
شايد سرگردانى چهل ساله بنى اسرائيل بدين جهت بود كه تربيت شدگان دامان ذلت و خوارى بميرند و آن روحيه هاى ضعيف و زبون نابود شود و نسل جوان كه ذلت فرعونيان روح آنرا نكشته، قدم در ميدان بگذارد و با شهامت و مردانگى، سرزمين موعود را تصرف كنند.
چهل سال در آن بيابان گذشت. موسى وهارون در همان بيابان از دنيا رفتند و پس از آن مدت، بنى اسرائيل بر رهبرى يوشع بن نون، جانشين موسى، قدم در فلسطين گذاشتند و با مردانگى آنرا متصرف شدند.
دوران تبليغ بسر آمد و مأموريت آسمانى موسى وهارون خاتمه يافت، به دستور خداوند، هر دو به كوه «هور» رفتند و در آنجاهارون از دنيا رفت و موسى جسد وى را به خاك سپرد چون ميان بنى اسرائيل برگشت و خبر وفات هارون را به بنى اسرائيل گفت: وى را متهم به قتل هارون كردند، خداوند براى اينكه بنى اسرائيل بدانند موسى او را نكشته ؛ پرده از جلوى چشم آنان برداشت، هارون را با بدن سالم، روى تختى ميان زمين و آسمان ديدند و دانستند كه او مرگ طبيعى از دنيا رفته است.
چندى گذشت، موسى هم به امر حق تعالى بر فراز كوه «نبو» رفت و از آنجا نگاهى به سرزمين فلسطين و بيت المقدس كرد و در همان مكان قبض روح شد و دفن گرديد.
يوشع بن نون كه از اسباط يوسف بود، به امر بنى اسرائيل قيام كرد و آنان به رهبرى او به سرزمين موعود قدم گذاشتند ولى چون بنى اسرائيل به مخالفت امر خداوند عادت كرده بودند، در اين مورد هم بر خلاف امر او رفتار كردند و به عذاب خداوند مبتلا شدند.