4%

۴۳ - حق نصيحت كننده

و اءَمَّا حقُّ النَّاصحِ فاءَن تُلينَ لهُ جناحَكَ ثمَّ تَشرَئِبَّ لهُ قلبَكَ و تَفتَحَ له سمعَكَ حتّى تَفهَمَ عنهُ نصيحَتَهُ ثمَّ تنظُرَ فيها فان كانَ وُفِّقَ فيها للصَّوابِ حَمِدَ الله على ذلكَ و قَبِلتَ منه و عَرَفتَ له نصيحَتَهُ و ان لم يكُن وُفِّقَ لها فيها رحِمتَهُ و لم تَتَّهِمهُ و عَلِمتَ اءَنَّه لم يَاءلُكَ نُصحا الا اءَنَّه اءَخطَاءَ اءَن يكونَ عندَكَ مُستَحِقّا للتُّهَمَةِ فلا تَعبَاء بِشَى ء مِن اءَمرِهِ على كلِّ حال و لا قوَّةَ الا باللهِ.

«اما حق نصيحت كننده اين است كه در برابر او نرم خو، متواضع و شنوا باشى. با گوش جان گفته هايش را بشنوى؛ اگر نصايح او به صواب و درستى مقرون است، بپذيرى و خدايت را سپاس گويى و اگر درست نبود، بر او رحمت آورى و متهمش مسازى؛ زيرا او در خيرخواهى كوتاهى نكرده، بلكه خطا نموده است. ولى اگر در مظانّ اتهام است، به سخنانش اعتماد نكنى».

اين حق، ادامه مسئله نصيحت، نصيحت خواهى و نصيحت گويى است كه قدرى به توضيح آن مى پردازيم:

وظايف نصيحت شنونده

همانگونه كه نصيحت جو حقوقى بر نصيحت كننده دارد، نصيحت كننده نيز بر نصيحت شنونده و نصيحت جو، حقوقى دارد كه عبارتند از:

۱ - نرم خويى با ناصح

از فرمايش امامعليه‌السلام استفاده مى شود كه اولين حق ناصح، حفظ حرمت او از جانب مستنصح است؛ زيرا ناصح به منزله معلمى مهربان و دلسوز است كه نه تنهابه انسان علم مى آموزد، بلكه راه و رسم زندگى را نيز به او تعليم مى دهد. تفاوت ناصح با معلم و استاد اين است كه معلم و استاد، علومى را به انسان ياد مى دهد كه در سرنوشت اخلاقى و اخروى و هدايت و اعتقادات انسان تاثيرى ندارد؛ اما ناصح كسى است كه آموخته هاى او در اخلاق، رفتار، عقايد و آخرت انسان تاثير دارد. اين افراد، كريم هستند و انسان بايد در برابر كرام الناس، متواضع باشد.

النّصيحةُ مِن اخلاقِ الكرامِ(۶۹۴) .

«نصيحت، روش و منش انسان هاى بزرگوار است».

همان گونه كه در مباحث گذشته نيز گفتيم، نصيحت، ارشاد و هدايت شيوه بزرگواران است. بنابراين، به دو دليل ناصح را بايد گرامى داشت:

يكى اين كه او معلم و مربى است؛ ديگر اين كه براى انسان بهره مادى و معنوى فراهم مى كند. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

مَن تاجَرَكَ بالنُّصحِ فقَد اءَجزَلَ لكَ الرِّبحَ(۶۹۵) .

«كسى كه تو را هدايت و نصيحت مى كند، براى تو بهره فراوان فراهم مى كند».

باز حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

مَن تاجَرَكَ فى النُّصحِ كانَ شَرِيكَكَ فى الرِّبحِ(۶۹۶) .

«كسى كه تو را نصيحت مى كند، در سود بهره اى كه به دست مى آورى شريك تو است ».

به صورت طبيعى وقتى انسن احساس كند كسى به او احسان مى كند، او را گرامى مى دارد.

بنابراين، حق اول ناصح اين است كه بايد نسبت به او نرم خو بوده و به او احترام بگذارد كه البته نتيجه آن به مستنصح بازمى گردد؛ چرا كه وقتى به او احترام كرد و متواضع و نرم خو شد، ناصح هم از نصيحت كردن دريغ نخواهد كرد.

۲ - پذيرفتن سخن ناصح

حق دوم كه حضرت به آن اشاره مى كنند اين است كه مستنصح، با گوش ‍ جان سخنان ناصحان را بپذيرد. اين كه ناصح نصيحت كند و نصيحت شنونده به نصايح او ترتيب اثر ندهد، خسارات زيادى را در پى خواهد داشت.

مَن عصى نَصيحَة نَصَرَ ضِدَّه(۶۹۷) .

«كسى كه از عمل به نصيحت سر باز زند دشمن خود را يارى كرده است».

ناصح همان دوست است. اگر انسان سخن كسى را كه از روى دوستى و مودت او را هدايت مى كند نپذيرد، در واقع دشمن خود را يارى كرده است.

حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام مى فرمايند:

مَن اءعرَض عن نَصيحَةِ الناصحِ اءُحرِقَ بِمَكيدةِ الكاشِحِ(۶۹۸) .

«اگر انسان به نصايح ناصحان توجه نكند، خود را به آتش سوزنده دشمنانى كه دشمنى پنهان مى كنند، مى سوزاند».

و باز آن حضرت مى فرمايند:

مَن خالَفَ النُّصحَ هَلَكَ(۶۹۹) .

«كسى كه با نصيحت مخالفت كند، خود را هلاك كرده است».

۳ - دور ماندن از رسوايى

اما نقطه مقابل آن فوايدى است كه بر نصيحت پذيرى مترتب است؛ حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

مَن قَبِلَ النَّصيحةَ اءَمِنَ مِنَ الفَضيحَةِ(۷۰۰) .

«كسى كه نصيحت پذير باشد، از فضاحت و آبروريزى مصون مى ماند».

حال اين آبروريزى ممكن است هتك حيثيت دنيوى باشد، يا اخروى.

بنابراين، بايد به اين نكته توجه داشت كه ممكن است غرائز و تمايلات نفسانى، انسان را به سمت و سويى دعوت كند و نصيحت ناصحان او را به سمت و سويى ديگر. دعوت غرائز به حسب ظاهر به سمت خواسته ها و اميال او است و طبعا شيرين است و كلام ناصحان تلخ و ناملايم، اما بايد دقت كرد كه:

مَرارَةُ النُّصحِ اءَنفَعُ مِن حَلاوَةِ الغِشِّ(۷۰۱) .

«تلخى نصيحت، نافع تر از شيرينى خيانت است».

دوست خائن، گاه بيرونى است و گاه همان غرائز درونى كه انسان را به سمت و سويى راهنمايى مى كنند كه به حسب ظاهر براى انسان حلاوت و شيرينى و لذت آور است، اما ناصح، انسان را به چيزى دعوت مى كند كه در نظر ابتدايى تلخ و ناگورا است. فرزندان ما بايد توجه داشته باشند كه منفعت تحمل آن تلخى، بسان منفعتى است كه در تحمل تلخى دارو نهفته است. مستنصح، انسانى است كه در معرض يك بيمارى خطرناك است و بايد به نصيحت به منزله دارو بنگرد كه براى او هديه و عطيه اى شفابخش ‍ است. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

نِعمَ الهَديَّةُ المَوعظَةُ(۷۰۲) .

«موعظه و نصيحت، نيكو هديه اى است».

۴ - حلاوت كلام ناصح

چنان كه در حق مستنصح تذكر داديم، كلمات، جملات و محتواى سخن ناصح بايد براى مستنصح شيرين بوده و لذت آور باشد، اما مستنصح هم بايد توجه داشته باشد كه اگر احيانا مواعظ براى او تلخى مى آفريند و يا مرارت و سختى ايجاد مى كند، بايد اين مرارت، تلخى و سختى براى او شيرين تر از حلاوت كاذب اميال و خواهش هاى درونى باشد؛ يعنى بداند كه:

مُناصِحُكَ مُشفِق عليكَ مُحسنُ اليكَ ناظر فى عَواقِبِكَ مُستدرك فَوَارِطَكَ فَفى طاعَتهِ رَشادُكَ و فى مُخالِفَتهِ فَسادُكَ(۷۰۳) .

«ناصح، دلسوز است و نسبت به تو نيكوكار؛ به عواقب امر توجه مى كند؛ آنچه را كه تو از دست داده اى، به تو بازمى گرداند. پس اگر از او اطاعت كنى، در راه رستگارى قدم گذاشته اى و اگر مخالفت كنى، راه فساد پيموده اى».

جوانان و نوجوانان عزيز بايد به سخن ناصحان به خصوص پدران و مادران كه يقينا نسبت به فرزندان، مشفق و دلسوز هستند، ترتيب اثر دهند و به زندگى انسان هاى موفق توجه كنند و آن را سرلوحه زندگى خود قرار دهند و از زندگى و سيره آنها پند و نصيحت بجويند كه يقينا آنها كه مراحل مادى و معنوى را طى كرده اند، هرگز ايام عمر را به تباهى و سياهى نگذرانده اند. آنها نصيحت ناصحان را به گوش جان شنيده اند و راه توفيق را از كلمات آنها جسته اند.