7%

ماه محرم - سال ۱۲۷ هجرى قمرى

آغاز جنبش عبدالله بن معاويه جعفرى بر ضد مروانيان.(۱۸۶)

عبدالله بن معاوية بن عبدالله بن جعفر طيارعليه‌السلام ، در اواخر حكومت مروانيان در كوفه بر ضد آنها قيام نمود. اهالى كوفه و شيعيان اين شهر كه شاهد ضعف عبدالله بن عمر بن عبدالعزيز، عامل مروانيان در اين شهر بودند، عبدالله بن معاويه را تقويت كرده و نيروى رزمى و سلاح جنگى در اختيارش گذاشته و او را از جهت سياسى و اقتصادى نيز كاملا پشتيبانى مى نمودند. وى در اندك مدتى بر كوفه استيلا يافت و پس از آن به مداين تاخت و آن جا را نيز از چنگ مروانيان خارج ساخت و سپس عازم حيره شد و مجددا با نيروهاى عبدالله بن عمر، درگير گرديد، ولى اين بار متحمل شكست شد و به ناچار به سوى كوفه عقب نشينى كرد.(۱۸۷)

عبدالله بن عمر براى تعقيب وى به سوى كوفه هجوم آورد و او را از كوفه نيز بيرون راند. عبدالله بن معاويه به سوى مداين رفت و در آنجا، نيروهايش را سازمان دهى كرد و مخالفان بنى اميه و هواداران اهل بيتعليه‌السلام را براى ادامه نبرد تجهيز و تشويق مى كرد. وى، اين بار با تغيير تاكتيك جنگى، اهدافش را متوجه ايران كرد. بدين جهت به سوى جبال و مناطق ايران پيش ‍ تاخت و شهرهاى حلوان، قومس (سمنان) ، اصفهان و مناطق مركزى ايران به تصرف خويش درآورد و شهر اصفهان را مقر حكومت خويش قرار داد.

وى پس از تحكيم نسبى حكومت خويش در اصفهان، منطقه جنوبى آن، يعنى اصطخر، شيراز و كرمان را نيز از چنگ مروانيان بيرون آورد و حكومت هاشمى را در بخش اعظم ايران جارى ساخت.

در اين هنگام كه مروان بن محمد، معروف به مروان حمار با انقلاب ها وى قيام هاى گوناگونى از سوى عباسيان، علويان و جعفريان مواجه شده بود و عمده اين جنبش ها از عراق آغاز و به مناطق ديگر گسترش مى يافت، يزيد بن عمر بن هبيره را به حكومت عراق منصوب كرد، تا با درايت جنگى وى بتواند بر اوضاع عراق و ايران تسلط كامل يابد. يزيد بن عمر پس از تسلط بر عراق، سپاهى به فرماندهى نباته كلابى براى نبرد عبدالله بن معاويه به سوى جنوب غربى ايران گسيل داشت.

سپاه نباته در شهرها و مناطق مختلفى از ايران با سپاهيان عبدالله بن معاويه درگير شدند و آنان را به شكست و عقب نشينى وادار ساختند.

آنان، شهرهاى اصطخر، شيراز، كرمان، قومس و اصفهان را از تسلط عبدالله بن معاويه خارج ساخته و پيروان و سپاهيانش را از اين مناطق بيرون راندند. تعداد زيادى از سپاهيان عبدالله بن معاويه در جريان درگيرى ها كشته شده، تعدادى ديگر اسير و بقيه پراكنده شدند.

عبدالله بن معاويه با تعدادى از نزديكان خود از فارس به خراسان گريخت و اميدوار بود كه ابومسلم خراسانى كه در آن هنگام در خراسان بر ضد بنى اميه قيام كرده بود و مردم را به «الرضا من آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم » دعوت مى كرد، با وى به عنوان فردى از اهل بيتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيعت كند، و يا حداقل او را در برابر نيروهاى نباته كلابى يارى دهد. ولى ابومسلم و عامل او در هرات، به نام مالك بن هيثم نه تنها از عبدالله بن معاويه، استقبال نكرده، بلكه صحنه را بر او تنگ گرفتند. حاكم هرات به دستور ابومسلم، عبدالله و يارانش را دستگير و دربند نمود. پس از مدتى، همراهان عبدالله را آزاد كرده ولى عبدالله را ناجوان مردانه خفه كردند و پس از كشتن عبدالله بن معاويه، بر او نمازگزارده و در شهر هرات به خاك سپردند.(۱۸۸) از آن پس، توجه مخالفان بنى اميه، به سوى عباس معطوف گرديد.