5%

معصوم چهاردهم [: حضرت امام زمان عليه‌السلام ]

اشاره

نگاهی بر زندگی: حضرت امام زمان عليه‌السلام

الأنوار البهیة، ص: 520

نور چهاردهم:

حجّت حقّ، امام دوازدهم، حضرت ولیّ عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف اشعاری در ستایش امام عصر (عج):

صاحب العصر الامام المنتظرمن بما یأباه لا یجری القدر

حجّة اللّه علی کلّ البشرخیر اهل الارض فی کلّ الخصال

شمس اوج المجد مصباح الظّلام‌صفوة الرّحمن من بین الانام

الامام بن الامام بن الامام‌قطب افلاک المعالی و الکمال

فاق اهل الارض فی عزّ و جاه‌و ارتقی فی المجد اعلی مرتقاه

لو ملوک الارض حلّو فی ذراه‌کان اعلی صفّهم صفّ النّعال

یا امین اللّه یا شمس الهدی‌یا امام الخلق یا بحر النّدی

عجّلن عجّل فقد طال المدی‌و اضمحلّ الدّین و استولی الضّلال

  ترجمه:

: «ای صاحب زمان و ای امام انتظار شونده، ای کسی که هرگاه او مانع شود،

الأنوار البهیة، ص: 521

مقدّرات، جریان نیابد.

تو حجّت خدا بر همه انسانها هستی، و تو برترین اهل زمین در همه خصلتها می‌باشی.

تو خورشید نقطه کمال شرافت، و چراغ روشنی‌بخش تاریکی، و برگزیده خدای رحمن در میان انسانها می‌باشی.

تو امام پسر امام پسر امام هستی، و محور فلک‌های آسمان شرافت و کمال می‌باشی.

[با قدوم مبارک تو] همه زمینیان از جهت عزّت و مقام، برتری یافتند و از فرازهای شرافت و کمال بر بالاترین فراز نائل گشتند.

اگر زمامداران و شاهان سراسر زمین، در پناه او قرار گیرند، عالی‌ترین جایگاه و مقام آنها، کفش کن امام زمان عليه‌السلام است [یعنی امام زمان عليه‌السلام آن چنان در درجه اعلی است، که اگر شاهان جهان در پناه او درآیند، در جایگاه آخرین صف سرسپردگان آستان قدس امام زمان عليه‌السلام قرار می‌گیرند]

ای امانت‌دار خدا! و ای خورشید هدایت، ای رهبر خلق و ای دریای عطا! البته در ظهورت شتاب کن، شتاب کن که پایان غیبت به درازا کشید، و [بر اثر عدم ظهور تو] دین از بین رفت و طریق گمراهی چیره شد».

[میلاد]

اشاره

امام زمان عليه‌السلام در شب نیمه شعبان سال 255 ه ق در شهر سامرّاء چشم به جهان گشود.

مادر آن حضرت، ملیکه دختر یشوعا، پسر قیصر روم بود، و مادر ملیکه، از نسل حواریّون (یاران خاصّ) حضرت عیسی عليه‌السلام بود و به شمعون، وصیّ حضرت عیسی عليه‌السلام نسبت داشت، هنگامی که (به دست سپاه اسلام، اسیر شد) نام خود را «نرجس» گذاشت. تا سر پرستش او را نشناسد.

الأنوار البهیة، ص: 522

وقتی که نور حضرت ولیّ عصر عليه‌السلام در رحم این بانوی با عظمت قرار گرفت، نور و درخشندگی تابانی او را فرا گرفت، از این رو به نام «صقیل» (که به معنی جلا دهنده است) خوانده شد.

چگونگی ولادت امام عصر (عج)

روایت شده: حکیمه دختر امام جواد عليه‌السلام [عمّه امام حسن عسکری عليه‌السلام ] گفت: «امام حسن عسکری عليه‌السلام برای من پیام داد که امشب هنگام افطار، نزد ما بیا، زیرا امشب شب نیمه شعبان است، خداوند متعال بزودی در این شب حجّت، را آشکار می‌کند، که حجّت خدا بر سراسر زمینش می‌باشد».

عرض کردم: «مادر او کیست؟ ».

فرمود: «مادرش، نرجس است.

عرض کردم: «خداوند مرا فدایت قرار دهد، اثر حمل در نرجس علیها‌السلام دیده نمی‌شود».

فرمود: همان است که گفتم، امشب، حجّت خدا عليه‌السلام متولّد می‌شود.

حکیمه می‌گوید: وقتی که نزد امام حسن عسکری عليه‌السلام رفتم و سلام کردم و نشستم، حضرت نرجس علیها‌السلام آمد که کفش مرا بیرون آورد، به من فرمود: «ای سیّده من (خانم من! ) حالت چطور است؟ »، عرض کردم: بلکه تو سیّده من و خانم اهل بیت من هستی، او سخن مرا رد کرد و گفت: «ای عمّه! این چه حرفی است که می‌زنی؟ ».

گفتم: «ای دختر! خداوند امشب به تو پسری عطا می‌کند که آقای دنیا و آخرت است».

حکیمه می‌گوید: «نرجس نشست و نشانه‌های شرم در چهره او آشکار شد، وقتی که من از نماز عشاء فارغ شدم، افطار کردم و به خوابگاه خود رفتم و خوابیدم، هنگامی که نصف شب فرا رسید، برخاستم و نماز شب را خواندم، بعد

الأنوار البهیة، ص: 523

از نماز دیدم حضرت نرجس علیها‌السلام در خواب است، و اثری از وعده برادرزاده‌ام (امام حسن عسکری عليه‌السلام ) دیده نمی‌شود، مشغول تعقیب نماز شدم، سپس خوابیدم و بعد در حال ترس، از خواب بیدار شدم، دیدم نرجس علیها‌السلام در خواب است، بعد از لحظه‌ای او برخاست و نماز شب خواند «1» ، من (بر اثر اینکه اثر وضع حمل از او ندیدم) به شکّ افتادم (که نکند او حامله نباشد) ناگاه امام حسن عسکری عليه‌السلام از اطاق خود صدا زد: «ای عمّه! عجله نکن، زیرا فرا رسیدن وعده نزدیک شده است».

حکیمه می‌گوید: سوره‌های الم سجده، و یاسین را خواندم، در این حال بودم، ناگاه نرجس علیها‌السلام هراسان، بیدار شد، به سوی او شتافتم، گفتم: خدا یارت باد، سپس گفتم: «آیا چیزی احساس می‌کنی؟ ».

گفت: آری، ای عمّه! ».

گفتم: «خاطر جمع و دلگرم باش، این همان است که گفتم».

حکیمه می‌گوید: در این هنگام یک نوع سستی بر من و بر نرجس علیها‌السلام عارض شد، که چیزی نفهمیدیم، ناگاه دریافتیم که حضرت مهدی عليه‌السلام متولّد شده است، روپوش را از روی او کنار زدم، دیدم او به حالت سجده روی زمین قرار گرفته است، او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است، در این هنگام امام حسن عسکری عليه‌السلام صدا زد: «ای عمّه! پسرم را نزدم بیاور»، او را نزد امام حسن عسکری عليه‌السلام بردم، آن حضرت، نوزاد را روی دستش گرفت، و پاهایش را روی سینه‌اش قرار داد، سپس زبانش را در دهان نوزاد گردانید، و دستش را بر چشمانش و گوشها و مفاصل نوزاد کشید، سپس فرمود: «پسر جان! سخن بگو».

(1) و این از نکات آموزنده است که مادر امام زمان (عج) در شب وضع حمل، ساعتی قبل از وضع حمل، نماز شب خواند (مترجم).

الأنوار البهیة، ص: 524

________________________________

نوزاد گفت:

اشهد ان لا الّا اللّه وحده لا شریک له و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه (ص)...

: «گواهی می‌دهم که معبودی، جز خدای یکتا و بی‌همتا نیست، و محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله رسول خدا است».

سپس بر امیر مؤمنان علی و سایر امامان علیهم‌السلام درود فرستاد، تا به پدرش رسید، آنگاه سکوت کرد.

حکیمه می‌گوید: امام حسن عسکری عليه‌السلام به من فرمود: «ای عمّه! این نوزاد را نزد مادرش ببر، تا بر او سلام کند، سپس نزد من بازگردان، من نوزاد را نزد مادرش بردم، سلام بر مادر کرد، و سپس او را نزد پدرش بازگرداندم و در مجلس امام نهادم.