1- شیخ صدوق (ره) به اسناد خود، از امام باقر عليهالسلام ، و او از پدرانش روایت نمودند که رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود:
افضل العبادة انتظار الفرج
: «برترین عبادت، انتظار ظهور امام زمان (عج) است».
2- عمّار ساباطی میگوید: از امام صادق عليهالسلام پرسیدم: «آیا ارزش عبادت در زمان غیبت امام حقّ، در عصر دولت باطل، بالاتر است، یا ارزش عبادت، با ظهور حقّ، در عصر دولت آشکار امام حقّ از شما بالاتر است؟! ».
الأنوار البهیة، ص: 577
امام صادق عليهالسلام فرمود: «ای عمّار! سوگند به خدا صدقه پنهانی از صدقه آشکار، بهتر است، همچنین عبادت پنهان شما با (برقراری پیوند به) امام پنهان شما، در عصر حکومت دولت باطل، بهتر است، زیرا در عصر دولت باطل، از دشمنانتان ترس و هراس دارید» [و همین موجب افزایش ثواب شما خواهد گردید].
3- برقی از امام صادق عليهالسلام روایت کند که فرمود: «هر کس از شما در حال انتظار فرج امام زمان عليهالسلام بمیرد، مانند کسی است که همراه قائم عجّل اللّه فرجه در خیمه او است، سپس لحظهای درنگ کرد، و آنگاه فرمود: بلکه مانند کسی است که همراه آن حضرت، شمشیر بدست، با دشمن بجنگد، سپس فرمود:
لا و اللّه الّا کمن استشهد مع رسول اللّه
: «نه چنین است، سوگند به خدا، مگر مانند کسی است که در رکاب رسول خدا صلىاللهعليهوآله شهید میشود».
4- شیخ طوسی (ره) از جابر روایت میکند که گفت: ما به حضور امام باقر عليهالسلام رسیدیم، جماعتی بودیم که پس از اعمال حجّ به خدمتش رسیده بودیم، هنگام خداحافظی، عرض کردیم: «ای پسر رسول خدا! ما را نصیحت کن».
آن حضرت فرمود: «باید نیرومند شما، ضعیف شما را یاری کند، و ثروتمند شما بر تهیدست شما مهربانی نماید، و انسان باید برای برادر دینی خود همان گونه خیرخواهی کند، که خیرخواه خودش میباشد، رازهای ما را بپوشاند، مردم را بر گردن خودتان سوار نکنید، و امر ما را نظر کنید، و به گفتار و اخبار ما توجّه نمائید، اگر آنها را موافق قرآن یافتید، آن را فراگیرید و اگر موافق قرآن نبود، آن را ردّ کنید، و اگر مشتبه و نامعلوم بود (که آیا موافق قرآن است یا نه؟ ) توقّف کنید، و به ما مراجعه نمائید، تا آن را برای شما واضح کنیم، وقتی که مطابق وصیّت ما رفتار کردید، و به سوی دیگران نرفتید، هرگاه قبل از خروج قائم عجّل اللّه فرجه کسی با چنین حالی بمیرد، شهید مرده است، و کسی که ظهور قائم ما را درک کند و در رکاب او کشته شود، دارای پاداش دو شهید است، و کسی که در یاری او، دشمن را بکشد، پاداش بیست شهید را دارد».
الأنوار البهیة، ص: 578
5- نعمانی به اسناد خود، از جابر بن یزید جعفی نقل میکند که امام باقر عليهالسلام فرمود: «مادام که زمین و آسمان، آرام است آرام باشید «1» ، یعنی بر احدی خروج نکنید، زیرا در امر شما خفائی نیست، آگاه باشید که این امر آیتی از جانب خدا است نه مردم، و ماجرای خروج قائم عجّل اللّه فرجه از آفتاب روشنتر است، بر نیکان و بدان مخفی نیست، آیا شما صبح را میشناسید؟ این امر (خروج قائم عجّل اللّه فرجه) مانند صبح است و خفائی در آن نیست» «2».
6- شیخ صدوق (ره) از امام صادق عليهالسلام نقل میکند؛ که فرمود:
«روزگاری بر مردم میآید که امام آنها از آنها پنهان میگردد، خوشا به سعادت آنان که در این زمان، بر امر ما ثابت و استوار باشند، کوچکترین پاداشی که به آنها داده میشود این است که خداوند به آنها چنین خطاب میکند: «ای بندگان من! به راز پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید، بشارت باد بر شما به نیکی پاداش از جانب من، براستی شما مرد و زن، بندگان و کنیزان من هستید، از شما میپذیرم، و از شما میگذرم، شما را میآمرزم، و به خاطر شما، به بندگانم باران میدهم، و اگر شما نبودید، عذابم را بر آنها فرود میآوردم».
جابر میگوید: عرض کردم: «ای پسر رسول خدا! بهترین کار مؤمن در این زمان چیست؟ ».
فرمود: «حفظ زبان، و نشستن در خانه».
7- نیز شیخ صدوق (ره) به اسناد خود، از ابراهیم کرخی، روایت میکند که:
(1) حضرت رضا عليهالسلام در تأویل این سخن فرمود: «یعنی تا ندای آسمانی را نشنیدهاید و سفیانی در سرزمین «بیداء» فرو نرفته، آرام باشید (مؤلّف).
(2) نعمانی در اینجا میگوید: به این تأدیب و آموزش امامان علیهمالسلام توجّه عمیق کنید، و شیوه آنها را در مورد صبر، انتظار و خودداری، و تذکّر آنها در مورد هلاکت شتابزدگان، و دروغ دروغگویان و نجات مسلمانان، و تمجید ثابت قدمها، و تشبیه آن ثابت قدمان را به ثبات خیمه به میخها، الگوی خود قرار دهید، و آموزش آنها را سرمشق زندگی خود سازید، و تابع گفتار آنها باشید و از مرز رسم و شیوه آنها خارج نشوید... (مؤلّف).
الأنوار البهیة، ص: 579
_______________________________
به محضر امام صادق عليهالسلام رفتم، در محضرش نشسته بودم، ناگاه حضرت موسی بن جعفر عليهالسلام که در آن هنگام کودک بود، وارد شد، برخاستم و او را بوسیدم و نشستم، امام صادق عليهالسلام به من فرمود: «ای ابراهیم! بدان که این (اشاره به موسی بن جعفر عليهالسلام ) بعد از من، صاحب (امام) تو است، قومی در رابطه با او به هلاکت میرسند، و قوم دیگر به خاطر او سعادتمند میشوند، خداوند قاتل او را بکشد، و بر عذاب روح قاتلش بیفزاید، بدان که خداوند در صلب او، بهترین فرد انسانها در عصرش [یعنی حضرت رضا عليهالسلام ] را خارج میسازد، او همنام جدّش (حضرت علی عليهالسلام )، و وارث علم و احکام و فضائل او است، معدن امامت، و سرچشمه حکمت میباشد، او را سرکش بنی فلان پس از دیدن عجائبی از او به قتل میرساند، بر اثر حسادتی که نسبت به او دارد، ولی خداوند- گرچه مشرکان نپسندند- امر خود را به مقصد میرساند، خداوند از صلب او بقیّه دوازده امام [از امام جواد تا امام مهدی علیهمالسلام ] را خارج میسازد، خداوند آنها را به کرامت خود، اختصاص داده، و در خانه مقدّسش جایگزین نموده است، آن کس که به امامت دوازدهمین نفر آنها [حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه] اقرار کند، مانند کسی است که شمشیر را کشیده و در رکاب پیامبر صلىاللهعليهوآله با دشمنانش میجنگد و از حریم آن حضرت، دفاع میکند».
در این هنگام یکی از غلامان بنی امیّه وارد مجلس شد، و گفتار امام صادق عليهالسلام قطع گردید.
یازده بار دیگر به محضر امام صادق عليهالسلام رفتم به این قصد که کلام خود را تمام کند و من بشنوم، ولی توفیق حاصل نشد، تا اینکه در سال آینده، نزد آن بزرگوار رفتم و نشستم، فرمود: «او [دوازدهمین نفر (امام)] کسی است که بعد از تنگی سخت، و بلای طولانی و بیتابی و ترس (شیعیان)، گشایشی به آنها میدهد، و آنها را از این گرفتاریها رهائی میبخشد، خوشا به سعادت کسی که این زمان را درک کند. ای ابراهیم، همین مقدار برای تو بس است».
الأنوار البهیة، ص: 580
ابراهیم میگوید: «بسیار خوشوقت شدم، هیچگاه، در هیچ مورد برنگشتم، که این گونه خوشحال و شادمان شوم».
شش ویژگی پیامبران، در وجود حضرت قائم عجّل اللّه فرجه
شیخ صدوق (ره) از سعید بن جبیر (ره) روایت میکند که گفت: از امام سجّاد عليهالسلام شنیدم فرمود: «قائم ما عجّل اللّه فرجه دارای ویژگیهائی از پیامبران علیهمالسلام است، سنّتی از آدم عليهالسلام ، سنّتی از نوح عليهالسلام ، سنّتی از ابراهیم عليهالسلام ، سنّتی از موسی عليهالسلام ، سنّتی از عیسی عليهالسلام ، سنّتی از ایّوب عليهالسلام ، و سنّتی از محمّد صلىاللهعليهوآله دارد.
امّا سنّتی که از آدم و نوح علیهما السّلام دارد، «طول عمر» است.
امّا سنّتی که از ابراهیم عليهالسلام دارد، مخفی بودن ولادت و کنارهگیری از مردم است.
امّا سنّتی که از موسی عليهالسلام دارد، خوف و غیبت است [چنانکه موسی عليهالسلام از خوف فرعونیان، از مصر خارج شده و از نظرها پنهان گردید].
امّا سنّتی که از عیسی عليهالسلام دارد، اختلاف مردم درباره او است.
امّا سنّتی که از ایّوب عليهالسلام دارد، گشایش و عافیت، بعد از بلا است.
و امّا سنّتی که از محمّد صلىاللهعليهوآله دارد، خروج با شمشیر است».
1- عبد اللّه بن فضل هاشمی میگوید: از امام صادق عليهالسلام شنیدم فرمود: «برای صاحب این امر (حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه) غیبتی حتمی است، که طرفداران باطل، در آن عصر، در شکّ میافتند».
عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! چرا؟ ».
فرمود: «به خاطر امری که ما اجازه فاش ساختن آن را نداریم».
الأنوار البهیة، ص: 581
عرض کردم: «فلسفه غیبت آن حضرت چیست؟! ».
فرمود: حکمت غیبت او، همان حکمت غیبت حجّتهای خداوند (پیامبران و... ) در گذشته است، و این حکمت برای ما کشف نمیشود، مگر بعد از ظهور آن حضرت، چنانکه حکمت کارهای خضر عليهالسلام [در داستان موسی و خضر علیهما السّلام که در سوره کهف آمده است] در مورد سوراخ کردن کشتی، و کشتن پسر بچّه، و ساختن دیوار، برای موسی عليهالسلام آشکار نشد، مگر بعد از جدائی آن دو (موسی و خضر علیهما السّلام).
ای پسر فضل! موضوع غیبت امام مهدی عليهالسلام ، امری از امور خدا، و رازی از رازهای خدا، و غیبی از غیوب الهی میباشد، و وقتی که ما دانستیم که خداوند حکیم است، تصدیق میکنیم که همه کارهای او، از روی حکمت است، اگر چه وجه حکمت آن، برای ما روشن نباشد».
2- حنّان بن سدیر از پدرش نقل میکند که گفت: امام صادق عليهالسلام فرمود: «برای قائم ما، غیبتی است که مدّت آن طولانی است».
عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! ، علّتش چیست؟ ».
فرمود: خداوند متعال، امتناع دارد، مگر اینکه سنّتهای پیامبران را که در مورد غیبت آنها رخ داده، در قائم آل محمّد صلىاللهعليهوآله جاری سازد.
ای پسر سدیر! چارهای نیست مگر اینکه او (حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه) مدّت غیبت پیامبران را کامل کند، خداوند در قرآن (آیه 19 سوره انشقاق) میفرماید:
لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ
: «یعنی: شما هم دارای سنّتهائی از سنّتهای پیشینیان خواهید بود» [حوادث تلخ و شیرین پیشینیان برای شما نیز رخ میدهد] «1» .
3- ابن ابی عمیر به سند خود از یکی از اصحاب نقل کرده که گفت از امام صادق عليهالسلام پرسیدم: «چرا امیر مؤمنان علی عليهالسلام در آغاز (بعد از
(1) در معنی این آیه، احتمالات مختلفی داده شده است، و ممکن است هر کدام، مصداقی از معنی آیه باشد، معنی فوق، یکی از مصادیق روشن آیه مذکور است (مترجم).
الأنوار البهیة، ص: 582