2%

حکایاتی کوتاه و خواندنی

حکیمی ، مردی را دید که دست می شست او را گفت : آن را خوب بشوی ! که شاخ ریحان صورت تست .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

حکیمی گفت : اگر سه چیز نمی بود، آدمی سر به هیچ چیز فرود نمی آورد: بینوایی و بیماری و مرگ یا اینهمه ، از جست و خیز و نخوت ، باز نمی ایستد .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

حکیمی را گفتند: سفر کدام آدمی دورترست ؟ گفت : سفر آن که در جستجوی برادری نیکوکارست .

شعر فارسی

از نشناس :

آن چه پیش تو غیر از آن ، ره نیست

غایت فهم تست ، الله نیست .

شعر فارسی

خدا خیر دهاد! افضل الدین کاشی را که گفت :

گفتم : همه ملک حسن ، سرمایه تست خورشید فلک چو ذره در سایه تست

گفتا: غلطی ! زما نشان نتوان یافت از ما تو هر آن چه دیده ای ، پایه تست

نکته های پندآموز، امثال و حکم

بلیغی را گفتند: نیکوترین گفتار کدامست ؟ گفت : آن که لفظش به گوشت زودتر از معنی اش به قلبت نرسد .

شعر فارسی

شاعری سرود:

ای عاشق و زاهد از تو در ناله و آه !

نزدیک تو و دور ترا حال تباه

کس نیست که از تو جان تواند بردن

آن را به تغافل کشی ، این را به نگاه .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

از آنجا که تجانس از پایه های برادری و دوستی ست بسیاری خرد و فضیلت ، ایجاب می کند که افرادی از این دست ، نادر باشند زیرا که شخص با فضیلت ، در جستجوی کسی همانند خویش است و افراد با فضیلت و خردمند، از نادانان و احمقان بسیار کمترند و چون برگزیدگان هر گروه کم اند، از این رو، خردمندان کم اند و نادانان بسیار .

شعر فارسی

خدایش جزای نیک دهاد! آن که این شعر گفت :

پیش تر از مرتبه عاقلی غافلی یی بود، خوش آن غافلی !

شعر فارسی

از مؤلف :

ای برده به چین زلف ، تاب دل من !

وی کشته به سحر غمزه خواب دل من !

در خواب مده وهم به خاطر! که مباد!

بیدار شوی زاضطراب دل من .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

فروتنی افلاطون در پیشگاه پروردگار، بدین سخنان بود: ای اصل همه علت ها! ای آن که همیشه بوده ای ! ای آغازگر حرکات نخستین ! ای آن که هرگاه هر چه خواسته ای ، انجام داده ای تا آنگاه که در جهان طبیعت هستم ، سلامتی نفسانی را از من مگیر!

و دعای فیثاغورث چنین بود: ای حیات بخش ! آنگاه که بر راه راست هستم ، مرا از جهان طبیعت به کنار خویش بر! که نامستقیم را پایان درستی نیست .

حکایاتی از عارفان و بزرگان

بشر بن منصور، از عابدان بود روزی ، نمازش به درازا کشید و چون نگریست مردی را دید که به نشانه خشنودی در وی می نگرد بشر، او را گفت : آن چه از من دیدی ، ترا به شگفتی نیاورد! که ابلیس نیز روزگاری دراز، با دیگر فرشتگان به پرستش خدا مشغول بود و سپس ، چنان شد، که شد .

سخن عارفان و پارسایان

صوفی یی را پرسیدند: مؤمن چه هنگام به بدکاری روی آورد؟ گفت : آنگاه که در خویش گمان نیکوکاری برد .

شعر فارسی

شاعری گفته است :

ای دل طلب علوم در مدرسه چند؟

تحصیل اصول حکمت و هندسه چند؟

هر فکر بجز ذکر خدا وسوسه است

شرمی زخدا بدار! این وسوسه چند؟

لطیفه ها، سخنان نغز و شیرین

بهلول و (علیان مجنون ) به نزد هارون رفتند رشید با آنان سخن می گفت و ایشان به غلط پاسخ می دادند هارون گفت : نطع و شمشیر بیاورند علیان گفت : دو دیوانه بودیم و اینک سه ایم .

ترجمه اشعار عربی

شعریست از ادیبی :

اگر با دوستی خلف وعده کردی و تو را بر آن ، نکوهش نکرد دیگر به او باز مگرد! که دوستی اش تکلفی بیش نیست .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

از نامه های ارسطو به اسکندر: در تدبیر کار خویش ، نه شتابزدگی کن ! و نه کندکاری همراه با غفلت ! تجانس را مراعات کن و دو تن را که همسنگ یکدیگرند به کار بگمار! تا نیرو فزونی گیرد و آن که از سنخیت ، بی بهره است از کار بینداز! تا حقیقت او بر تو آشکار شود از خلف وعده بپرهیز! که ننگ است چشم پوشی کن ! که زینت تست ! بنده حق باش ! که بنده حق آزاد است خود را به خویشانت بنما! که تو از آنانی و به یارانت بنما که قدرت تو از آن هاست و به رعیت بنما که برای آنانی

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

دیوجانس کلبی ، از پایه های حکمت یونان ، مردی پرهیزگار بود، که به جمع مال نمی پرداخت و خانه ای نداشت وقتی اسکندر او را به خویش خواند، به پیام رسان گفت : او را بگوی : همان که تو را از ما باز می دارد، ما را از تو باز می دارد تو، به سبب بی نیازیت که بازبسته به قدرت است از ما بازداشته ای و ما، به سبب تکیه ای که به قناعت داریم ، از تو باز داشته ایم .

نکته های علمی ، ادبی . مطالبی از علوم و فنون مختلف

ادیبی گفته است : اگر خردمندان انصاف می داشتند، می دانستند که قلم ، معنی پرداز است همچنان که برادر نسبی اش (نی ) نغمه پردازست این یک ، تازه های حکمت می آورد و آن یک ، نغمه های شگفت هر دو در طرب انگیزی یگانه اند اما، این یکی ، با گوش بازی می کند و آن یک با مغز .

به خدا سوگند! تاکنون نشده است که نکته ای ادبی بشنوم و سراسر قلبم ابراز شادمانی نکند .

عارفان ، مشایخ صوفیه و پیران طریقت

ابراهیم خواص ، در هیچ شهری بیش از چهل روز نمی ماند .

عارفان ، مشایخ صوفیه و پیران طریقت

شبلی ، باری ، در ماه رمضان ، پشت سر امام نماز می گزارد امام در نماز این آیه خواند: (ولئن شئنا لنذهبن بالذی اوحینا الیک ) شبلی صحیه ای دردناک بزد که مردم پنداشتند جان داد سپس ، لرزیدن گرفت و می گفت : یاران را چنین خطاب کنند! یاران را چنین خطاب کنند! و بارها گفت .

سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع )

در کتاب (عزلت ) از احیاء(العلوم ) آمده است که : پیامبر (ص ) کالایی خرید و خویش ، آن را می برد دوستی او را گفت : ای پیامبر! به من ده ! تا ببرم و او فرمود: صاحب کالا، به بردن آن سزاوارترست .

سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع )

علی (ع ) خرما و نمک را در جامه خویش می ریخت و به خانه می برد، و می گفت : از کمال کامل ، کاسته نمی شود، که نیازمندی های زن و فرزند خویش را به خانه برد .

سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع )

حسن بن علی (ع ) را بر بینوایان گذر افتاد که پاره های نان پیش رو داشتند و می خوردند و او را به طعام خویش خواندند امام به راه نشست و با آنان خورد آنگاه ، سوار شد و می گفت : (ان الله لا یحب المتکبرین )