ابن سیرین ، مردی را همواره سوار بر چارپایی می دید روزی او را پیاده دید و گفتش : چهارپایت را چه کردی ؟ گفت : هزینه او مرا دشوار آمد و فروختمش ابن سیرین او را گفت : نمی بینی ؟ که روزی او را نیز از تو باز داشته اند .
انوشیروان را پرسیدند: بزرگ ترین مصیبت ها کدامست ؟ گفت : آن که بر کار نیک توانا باشی و چندان انجام ندهی که از دست بدهی .
حکایاتی کوتاه و خواندنی
عمر بن عبدالعزیز به روزگار خلافت سلیمان بن عبدالملک با وی ایستاده بود، که بناگاه صدای رعد برخاست و سلیمان از آن ترسید و سینه خویش ، به زین اسب تکیه داد عمر گفت : این ، ندای رحمت اوست بانگ عذابش چگونه خواهد بود .
عارفان ، مشایخ صوفیه و پیران طریقت
عارفی را گفتند: هر گاه ترا پرسند که آیا از خدا بترسی ؟ خاموش باش ! چه ، اگر (نه ) بگویی ، کفر ورزیده ای و اگر (بلی ) گویی ، دروغ گفته باشی .
عارفان ، مشایخ صوفیه و پیران طریقت
ابوسلیمان داروانی گفت : چون لقمه ای به دوستی بخورانم ، مزه آن را در دهان خویش می یابم .
عارفان ، مشایخ صوفیه و پیران طریقت
مردی به نزد ابراهیم ادهم آمد و ابراهیم به بیت المقدس می رفت مرد، او را گفت : خواهم که ترا همراهی کنم و ابراهیم گفت بدان شرط که بخشی از ثروت خویش مرا دهی مرد گفت نه ! و ابراهیم گفت : از دوستی تو در شگفتم .
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی
از خطبه پیامبر (ص ): ای مردم ! روزها در هم می پیچند، عمرها به فنا می پیوندند و تن ها در خاک می فرسایند روزان و شبان ، چون پیک های قاصدند که دوری را نزدیک می کنند و هر نوی را به کهنگی می رسانند با اینهمه ، بندگان خدا، از شهوت ها به خویش نمی آیند و به نیکی های پایدار، روی نمی کنند .
حکایات پیامبران الهی
شیطان خویش را بر عیسی (ع ) آشکار کرد و او را گفت : تو نمی گفتی که جز آن چه خدا مقرر کرده است ، به آدمی نمی رسد؟ گفت : آری ! گفت : پس ، خویش از قله این کوه فرو انداز! که اگر تندرستی بر تو مقدر باشد، تندرست مانی و عیسی گفت : ای رانده شده ! پروردگار بندگان خویش را آزماید نه بندگان ، خدا را و محقق رومی گفته است که این مناظره ، میان علی (ع ) و یک نفر یهودی صورت گرفته است .
نکته های پندآموز، امثال و حکم
عارفی بر گروهی گذر می کرد او را گفتند: اینان زاهدان اند و عارف گفت : دنیا خود، به چه ارزد؟ که پرهیختگان از آن را بستایند .
نکته های پندآموز، امثال و حکم
مرگ ، از هر آن ، چه در زندگی ست ، بترست و از هرچه پس از زندگی ست ، آسان تر .
نکته های پندآموز، امثال و حکم
حکیمی را گفتند: آن چه مردم شهر را گفتی ، نپذیرفتند گفت : مرا ملزم نکرده ام که از من بپذیرند بل ، ملزم به آنم که سخن درست گویم .
نکته های پندآموز، امثال و حکم
بادیه نشینی را گفتند: شادمانی چیست ؟ گفت : در میهن خویش به رفاه زیستن و با یاران همنشینی کردن .
حکیمی گفت : خردمند، آنست که درشتی نصیحتگر، او را خوشتر آید، تا تملق چاپلوس .
پادشاهی گفت : لذت ما، در کارهای ارزشمندی ست که عامه مردم را از آن ، بهره ای نیست .
حکیمی گفت : نفس پلید بر خود حرام داند، که از دنیا برود و به آن که بر وی نیکی کرده است ، بدی نکند .
گفته اند: موسی ، از آن گاه ، که با خدای تعالی و تقدس سخن گفت ، چون سخن دیگران می شنید، بیهوش می افتاد و این ، از آن رویست که محبت ، سبب دل انگیزی سخن معشوق شود، که رغبت به سخن دیگران را از دل به در کند بل ، از گفتار آنان بیزاری آید که انس با خدا، موجب نفرت از سخن غیر اوست و هر آن چه که خلوت دل را مانع آید، بر دل ، سنگینی کند .
حکایاتی از عارفان و بزرگان
عبدالواحد گفت : به راهبی رسیدم و او را گفتم : ای راهب ! از تنهایی چه ترا خوش آید! گفت : ای فلان ! تو نیز اگر شیرینی تنهایی می چشیدی ، از آمیزش با جان خویش نیز می گریختی گفتم : راهبا! کمترین چیزی که در تنهایی یافته ای چیست ؟ گفت : آسودن از مدارای با مردم .
و برکنار ماندن از بدی آنان گفتم : ای راهب ! بنده کی شیرینی انس با خدا دریابد؟ گفت : چون دوستی خویش صافی کند گفتمش کی محبت صافی شود؟ گفت : آنگاه که با غم یکی شود و این دو در طاعت خدا درآیند .
بهترین زمین ها، آنست ، که جان آدمی را بدان الفتی باشد
که با حضور دوستان ، سوراخ سوزن نیز میدانی ست .
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی
امیر مومنان (ع ) فرمود: از تندرستی خویش برای روزگار بیماریت بهره گیر! و از جوانیت برای روزگار پیریت و از بیکاریت برای اشتغالت و از زندگیت برای مرگت که ندانی که ترا فردا چه نامند .
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی
از ابن عباس روایت شده است که گفت : پیامبر (ص ) فرمود: مرگ را بسیار یاد کنید! چه ، اگر به روزگار تنگی و سختی یاد آورید، آن حال بر شما گشایش گیرد و به آن ، خشنود شوید و پاداش برید و اگر به هنگام بی نیازی یاد کنید، بر آن حال خشم گیرید و کرم ورزید و ثواب گیرید که مرگ ، برنده آرزوهاست و شب ها، نزدیک کننده آرزوها و آدمی ، همواره میان دو روز است یکی ، روزی که گذشته است و کردار آن شمارش شده است بر آن مهر نهاده اند و دیگر روزی که ندانی که بدان رسی ، یا نرسی ! و آدمی ، به هنگام بیرون شدن جانش از تن ، و پیوستن به خاک ، پاداش آن چه از پیش فرستاده است ، بیند، و ناچیزی آن چه باز پس نهاده است ؛ دریابد و شاید که آن چه گرد آورده است به باطل بوده و حقی را از صاحب حق بازداشته .
پیامبر (ص ) فرمود: دنیا را به دشنام مگیرید! که دنیا، مرکب راهواریست ، که مؤمن را به خیر می رساند و از شر باز می دارد اگر بنده گوید: خدا دنیا را لعنت کند! دنیا گوید: خدا، کسی را لعنت کند که ما را به سرکشی نسبت به خدا وا می دارد! و نیز فرموده است : تلخی دنیا، شیرینی آخرتست و شیرینی دنیا، تلخی آخرت .
علی (ع ) فرمود: جامه خویش کوتاه دار! که پایدارترست و به تقوا و پاکیزگی سزاوارتر .
شعر فارسی
از نشناس :
چند باشی زمعاصی مزه کش
توبه هم بی مزه یی نیست ، بچش !
نظامی که استاد این فن ویست
درین بزمگه ، شمع روشن ویست
زویرانه گنجه شد گنج سنج
رسانید گنج گهر را به پنج
چو خسرو به آن پنج ، هم پنجه شد
وزان ، بازوی فکرتش رنجه شد
کفش بود از آنگونه گوهر تهی
بنا ساخت ، لیک از زر ده دهی
زر از سیم ، هر چند بهتر بود
بسی کمتر از در و گوهر بود
من مفلس عور دور از هنر
نه در حقه گوهر، نه در صره زر
درین کارگاه فسون و فسون
زمس ساختم پنج گنج فلوس
من و شرمساری زده گنجشان
که این پنج من هست ، ده پنجشان
از خاقانی :
هر لحظه هاتفی به تو آواز می دهد
کاین دامگه ، نه جای امانست الامان !
دل ، دستگاه تست ، به دست جهان مده !
کاین گنج خانه را ندهد کس به رایگان
فلسی شمر ممالک این سبزه کارگاه !
صفری شمر فذالک این تیره خاکدان
شرح حال مشاهیر، مردان و زنان بزرگوار
(شهرستانی ) در (ملل و نحل ) گوید: بقراط، دانش پزشکی را پدید آورده است و پیشینیان و متاءخران ، به بزرگی او اقرار دارند از سخنان اوست که : آسایش همراه با تهیدستی ، از بی نیازی همراه با ترس ، بهترست .
وقتی ، بقراط به بالین بیماری رفت ، و او را گفت : من و بیماری و تو، سه کسیم اگر گفته مرا به کاری بندی ، دو کس خواهیم بود (تو و من ) و بیماری تنها می ماند و دو کس چون جمع باشند، بر یک کس چیره شوند .
و او را پرسیدند: آدمی چون دارو خورد، از چه رو اثر خون برگونه اش پدید شود؟ گفت : چنانست که چون خانه را بروبند، غبار برانگیزد .
و نیز گفت : هر بیماری را به داروی آن سرزمین ، درمان کنند که طبیعت هر ناحیه ، در خور هوای همان سرزمین است و باز بسته به غذای آن .
حکایاتی کوتاه و خواندنی
در (ملل و نحل ) آمده است که (ثابیه )ی نقاش در فن خویش مهارت داشت و دموکریت را گفت : خانه خویش را گچ اندود کن ! تا آن را نقش زنم و دموکریت او را گفت : نخست نقش بزن ! تا آن را گچ اندود سازم .
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی
در احادیث ، از (زراره ) نقل شده است که ابوجعفر (ع ) گفت که پیامبر (ص ) گفت : چون آفتاب فرو رود، درهای آسمان و بهشت گشوده شود و دعاها به استجابت پیوندد و خوشا به حال کسانی که کرده نیکی از او به آسمان رود!
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی
در نهج (البلاغه ) آمده است : پروردگار کارهایی را بر شما واجب داشته است ، آن ها را به هدر مدهید! و مرزهایی نهاده است از آن ها مگذرید! و چیزهایی را مسکوت گذاشته است که از روی فراموشی نیست ، دریافتن آن ها خویش را به رنج میفکنید .
سخن عارفان و پارسایان
عارفی گفته است : مکارم اخلاق در چهار چیز گرد آمده است : کم گویی و کم خواری و کم خوابی و دوری جستن از مردم .
ترجمه اشعار عربی
به گمانم سروده بستی ست :
چون به نزد پادشاهان روی ، خویشتن داری ، بهترین جامه ایست که می توانی بپوشی آنگاه که درون روی ، کور باش ! و چون بیرون آیی گنگ !
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی
از پیامبر (ص ) روایت شده است که فرمود: به رستاخیز گروهی بیایند، که کردارهای نیکشان ، همانند کوه های تهامه باشد اما فرمان رسد که به دوزخشان اندازید! گفتند: ای پیامبر! آنان نماز خواندگانند؟ گفت : نماز گزاردند و روزه گرفتند و تا پاسی از شب ، بیدار ماندند اما، آنگاه که چیزی از دنیا به آنان رخ نمود، به آن حمله ور شدند .
نکته های پندآموز، امثال و حکم
یکی از پیشینیان گفته است : خود، وصی جان خویش باش ! و مردم را وصی خویش مساز! چه ، اگر وصیت ترا تباه سازند، چگونه آنان را سرزنش کنی ؟ که خود، وصیت خویش را تباه کرده ای .
حکایاتی کوتاه و خواندنی
عارفی در بادیه ، زنی را گفت : عشق از نظر شما چیست ؟ زن گفت : چنان بزرگست که بر کسی پوشیده نیست و چنان دقیق است ، که دیده نمی شود و چنان در وجود عاشق جای گرفته است که آتش در آتش زنه ، چون سنگ آتش زنه را برزنی آتش از آن برانگیزد و چون رهایش کنی ، اثری از آن پدیدار نشود .
نکته های پندآموز، امثال و حکم
در کتاب (انیس العقلا) آمده است : بدان ! که پیروزی با صبر همراه است و گشایش ، پس از شدت ، و آسانی با دشواری ست
حکیمی گفت : با کلید بردباری ، می توان همه بستگی ها را گشود .
دیگری گفته است : بستگی راه گشایش ، نشانه بر آمدن ستاره سرور است .
نکته های علمی ، ادبی . مطالبی از علوم و فنون مختلف
ابن جوزی ، در کتاب (تقویم اللسان ) گفته است : (کلمه ) (جواب ) جمع بسته نمی شود و این که عامه می گویند: (اجوبه کتبی ) و (جوابات کتبی )، درست نیست و درست آن (جواب کتبی ست ) .
نکته های علمی ، ادبی . مطالبی از علوم و فنون مختلف
(حاجات ) و (حاج ) جمع (حاجة ) است و (حوایج ) درست نیست .
شعر فارسی
از نشانس :
مشو با کم از خود مصاحب ! که عاقل
همه صحبت بهتر از خود گزیند
گرانی مکن با به خود! که او هم
نخواهد که با کمتر از خود نشیند
نکته های پندآموز، امثال و حکم
سازگاری با خوی مردم ، آدمی را از آسیب های آنان در امان می دارد .
نکته های پندآموز، امثال و حکم
آن که در جستجوی چیزی باشد، بخشی یا تمامی آن را به دست می آورد .