پـس مـشـاهـده و ادراک فـرشـتـگـان بـا خـروج از حـجـاب های نفسانی و مسلح شدن به چشم دل میسر است که این عمل نیز بسیار دشوار می باشد ، به همین جهت آن کس که در هنگام مرگ اسـت چـیزهایی را می بیند که حاضران در مجلسی نمی بینند ، و آنان را به چیزهایی خبر مـی دهـد کـه آنـهـا ادراک نـمـی کـنند و روحانیان و فرشتگان را که با او در یک جایگاه اند مشاهده نمی کنند .
در حدیث وارد شده : فرشتگان در مجالس حاضر می گردند و آنان در جست و جوی مجالس ، جـهـان را سـیر می نمایند و چون مجلس ذکری دیدند دیگران را ندا داده و گویند : بشتابید بـدان چـه کـه جـسـت و جـو مـی کـردید ، هیچ یک که بشر را توان آن نیست که آنان را ادراک نـمـایـد ، جـز آن کـس کـه خـداونـد پـرده از چـشـمـش بـرداشـتـه بـاشـد و ایـنـان اهـل کـشـف انـد ، آیا نشنیدی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) به آن کسانی که به دنـبـال جـنـازه مـردگـان سـواره مـی رفـتـنـد فـرمـود : آیـا شـرم نـمـی کـنید که فرشتگان بـال های خویش را برای طالب علم به روی زمین می گسترانند ؟ پس مومن سزاوار است که در هـر مـوطـنـی ، هـمـان گـونـه کـه صـاحـب کـشـف عـمـل مـی کـنـد ، عمل نماید و گرنه مومن حقیقی نیست(138) .
امـام حـسـن عـسـکـری (عـلیـه السـلام ) مـی فـرمـایـد : رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) هنگام احتجاج با مشرکین در مورد ملائکه فرمود : شم یا حواستان نمی توانید فرشته را مشاهده کنید؛ چه این که فرشته از جنس این هواست (یعنی هـمـان طـور کـه هـوا دیـده نـمـی شـود فـرشـتـه نـیـز قـابـل رویـت نـیست ) و اگر قوت بینایی خود را زیاد گردانید به طوری که او را مشاهده کـنـیـد ، هـر آیـنـه بـه شما می گویم این که شما می بینید فرشته نبست بلکه بشر است (یعنی دیدن فرشته نیرویی روحانی و بسیار قوی می خواهد که شما ندارید و فقط انبیا و بعضی از اولیای کمل الهی قادرند آن را مشاهده نمایند)(139) .
امـا خـمـیـنـی (ره ) در کـتـاب ارزشـمـنـد آداب الصـلوه مـی فـرمـایـد : و بـایـد دانـست که تـمـثـل جـبـروتـیـین و ملکوتیین در قلب و صدر و حس بشر ممکن نیست ، مگر پس از خروج از جـلبـاب بـشـریـت و تـنـاسـب او بـا آن عـوالم ، والا مـادامـی کـه نـفـس مـشـتـغـل بـه تـدبـیـرات مـلکـیـه اسـت و از آن عـوالم غافل است ، ممکن نیست این مشاهدات یا تمثلات برای او دست دهد بلی گاهی شود به اشاره یـکـی او اولیـا نـفـس را از ایـن عـالم انـصـرافـی حاصل شود به قدر لیاقت از عوالم غیب ادراکـی مـعـنوی و یا صوری نماید و گاه شود که به واسطه بعضی امور هایله ، مثلا از بـرای نـفـوس انـصرافی از طبیعت حاصل شود و نمونه ای از عالم غیب ادراک کند چنان چه شـیـخ الرئیـس قـضـیـه آن شـخـص سـاده لوح را کـه در حـج بیت الله برات آزادی از آتش گـرفـتـه بـود نـقـل کـنـد ، و شـیـخ عـارف مـحـیـی الدیـن نـیـز نـظـیـر ایـن قـضـیـه را نقل نماید و اینها نیز از انصراف نفوس است از ملک و توجه ملکوتی است و گاه شود که نـفـوس اولیای کمل پس از انسلاخ از عوالم و مشاهده روح اعظم یا سایر ملائکه الله ، به واسطه قوت نفس نشئات در آن واحد حقایق جبروتیین را مشاهده کنند ، و گاه شود که به قدرت خود ولی کامل تنزل ملائکه حاصل شود ، و الله العالم(140) .
مـطـالبی دیگر راجع به تمثل فرشته و دیدن آن باقی ماند که - ان شاء الله - در بحث کیفیت نزول فرشته بر ولی امر بدان خواهیم پرداخت .
البته ذکر این نکته شایسته است که ، وقتی مشرکان برای ایمان آوردن با بهانه جویی اعـتـراض مـی کـردنـد کـه چـرا فـرشـتـگان بر ما نازل نمی شود تا آنها را مشاهده کنیم ؟ خـداونـد در جـواب فـرمود : یوم یرون الملائکه لا بشری یومئذ للمحرمین و یقولون حجرا محجورا(141) روزی که فرشتگان را ببینند مجرمان در آن روز بشارتی از فرشته نیافته ، بلکه به آنها گویند : ای سرکشان ! از رحمت خدا محروم باشید .
ایـن آیـه اصـل دیـدن فـرشتگان را مسلم گرفته ؛ به این معنی که روزی هست که کفار در روز دیـدن فـرشتگان خبر داده است ، تا به این معنا اشاره کرده باشد که در خواست دیدن فرشتگان به نفعشان تمام نمی شود ، زیرا فرشتگان را نخواهد دیدی مگر روزی که با عـذاب آتـش رو بـه رو شـده بـاشـنـد ، و ایـن وقـتـی اسـت کـه نـشئه دنیوی و نشئه اخروی مـبدل شود پس کفار در حقیقت با این در خواست خود در فرود آمدن عذاب شتاب کرده اند ، در حـالی کـه خـودشـان خـیـال مـی کـنـنـد بـا ایـن در خـواسـت خـود ، خـدا و رسول او را عاجز و ناتوان می کنند .
امـا ایـن کـه مـنظور از یوم یرون چه روزی است ؟ اختلاف است و عده ای می گویند مـراد روز قـیـامت است لکن آن چه از سیاق آیه به دست می آید - به نظر علامه طباطبایی - ایـن اسـت کـه ایـن مـشـاهـده از مـشـاهـدات دم مرگ است و و از سوی دیگر ، در مقام مخاصمه در پـاسـخ بـه کـسـی کـه دیدن فرشتگان را انکار می کند باید اولین روز (روز مرگ ) که ملائکه را می بیند به رخش کشید .
سـحـر در اصـل به معنای هر کار و هر چیزی است که ماخذ آن مخفی و پنهان باشد ، ولی در اصـطـلاح عـرف بـه کـارهـای خـارق العـاده ای مـی گـویـنـد کـه بـا اسـتـفـاده از وسـایـل مـخـتـلف انـجام می شود گاهی صرفا جنبه نیرنگ و خدعه چشم بندی و تردستی دارد؛ گـاهـی از عـوامـل تلقینی در آن استفاده می شود؛ گاه از خواص ناشناخته فیزیکی و شـیـمیایی بعضی از اجسام و مواد بهره می گیرد و گاه از طریق کمک گرفتن از شیاطین و طـایـفه جن است ، همه اینها در آن مفهوم جامع لغوی جمع و درج است و بدیهی است که سحر در اسلام ممنوع و از گناهان کبیره است .
در این که طایفه جن و گروهی از شیاطین در معرض سحر ساحران قرار گرفته و تسخیر مـی شـونـد بـحـثـی نـیـسـت ، اما بحث در این است که ، آیا فرشتگان نیز مانند دیگر چیزها مسحور و تسخیر می شوند یا نه ؟ شهید اول در لمعه و شهید ثانی در شرح آن ، یـعنی الروضه الهیه بر این عقیده اند که : فرشتگان نیز به استخدام ساحران در مـی آیـنـد تـا از امـور غـیـبـی خـبـر دهـنـد(142) امـا قبول این مطلب مشکل است و جای دقت و نظر دارد؛ زیرا با آن چه ما در گذشته در مورد حقیقت و اوصاف ایشان بیان نمودیم ، سازگار نیست .